شعری در زمستان 87

مفلسیم و ز دو عالم نفسی خوش داریم

گرچه هر روز زمانی ز تو ناخوش داریم

ای خدا بخشش ما کار کم درگه توست

ما دل ریش خود از بخشش تو خوش داریم

۰ ۰ ۲ دیدگاه

چار اگه

1. اگه گیر بیفتی و به خاطر یک مقاله ی سطح پائین بی سر و ته sciencedirect بهت بگن که عزیزم بایست 32 دلار یو اس بپردازی! اونوقت قدر اینترنت دانشگاه رو میدونی هرچند که سرعتش کمه اما به قول allegro یور آی پی ایز دیفرنت دن!

2. اگه تسمه ی ماشینتو خودت ببندی بعد شک کنی که شل بستی بری مکانیکی یکی بیاد چک کنه 2000 تومن هزینه کردی! فی الواقع!

3. اگه به بادومچی زنگ بزنی جوابتو نده، سرش خیلی شلوغه!

4. اگه بهت اس ام اس بزنن بگن دبی آب یک لوله رو چه طور اندازه می گیرن؟ بعد تو بگی با سطل و کرونومتر اونوقت خیلی حضور ذهن داری!

۰ ۰ ۱ دیدگاه

نوروز نامه

نوروز نامه می نویسیم، باشد که دعا کنید برای بخشش ما.

1. خشکیده سالی

وقتی که تایپ نوروز نامه را شروع می کنیم با دستان نازپرورده، هنوز زمستان است! بهار زود رس شاید برای خیلی ها خوشحال کننده باشد، اما نوید دهنده ی خشکیده سالی است! در مصرف آب و برق صرفه جویی کنیم.

"اگر پسند و اگر نا پسند می گویم

نگفته بودم و اینک بلند می گویم

نگفته بودم و جنگ است بعد از این سخنم

و از دهان تفنگ است بعد از این سخنم

نگفته بودم و خشکیده سالی آمده بود

و ابر، ابر نبود، آسمان کپک زده بود

...

نگفته بودم و سیمرغ ها شغاد شدند

برادران سر تقسیم حق زیاد شدند

...."

کاظمی، محمد کاظم، قصه ی سنگ و خشت، نشر کتاب نیستان.

2. جغرافیا، تاریخ و سفر های نوروزی

سفر های نوروزی تلنگر های بسیار خوبی هستند تا به اهمیت دانش جغرافیا واقف شویم. فکر نکنیم که رشت نزدیک خزر آباد است! یعنی سعی کنیم یادمان بیاید که گیلان غربی تر از مازندران است هرچند که هردو را شمال صدا می زنیم. حداقل سالی یک بار به نقشه ی جغرافیا نگاه کنیم تا اگر روزی دشمن حمله کرد تعجب نکنیم از راه دور رسیدن به مرز برای دفاع! یا نگوییم "وه چه وسعتی! به شما هم می رسه! تشریف بیارین، جنگ برای چی؟!" هرچند که همه ملتفت شده ایم که جنگ بر سرِ سرزمین نیست بلکه سرزمین ابزار جنگ است! در همین ماجرای غزه که پیش آمد معلوم شد تا چه حد از جغرافیای خاور میانه نا آگاهیم، آگاهی از تاریخ که پیش کش!

3. ورزش

عصر ورزش، صبح ورزش، خبر ورزشی، مافیای ورزش، اما کمتر عبارت تمرینات ورزشی را می شنویم! چیزی که از همه ی این ها لازم تر است. در واقع ورزش عاملی است برای ارتقای کیفیت زندگی چیزی که مردم عمدتاً اکنون آن را در خودروهای گران قیمت تر، مسافرت های تجملی تر، لباس های فاخر تر و ... می جویند. این همان حکایت جستن زر ناب در سنگ است که جز با دیدن پشت گوش حاصل نشود. نکته ی مهم دیگر رعایت اصول علمی در تمرینات ورزشی است که متاسفانه خیلی اوقات رعایت نمی شود. از این جمله اند روند گرم کردن، سرد کردن، معاینات پزشکی ورزشی و روند ایجاد فشار حداکثر تمرین توسط مربی در ورزشکار. همچنین نکته ی مهم دیگر اجتناب از ورزش در زمان آلودگی هوا و پرهیز از نوشیدن نوشابه های انرژی زا در قبل یا بعد از ورزش است.

4. انرژی و ماده

بگوئیم از بحران مواد و انرژی. در حالی که هنوز کتاب های درسی دوره های ابتدایی و راهنمائی و متوسطه و دانشگاه ها در بسیاری از موارد فاقد کیفیت لازم را ندارند و این نه از روی بی اهمیت بودن بلکه از روی فقر مواد و امکانات است می بینیم که روزنامه ها و مجلات که خیلی از صفحات زرد آن ها شاید هیچ فایده ای نداشته باشد با کاغذ های وارداتی آن چنانی چاپ می شوند؟ پوستر های تبلیغاتی انتخابات شوراهای شهر و روستا هم همین طور. آیا رقابت برای صندلی رئیس جمهور یا نمایندگی مجلس این قدر ارزشمند است؟ اگر هست که انگار هست "ای دوستان محصل من درس را رها کنید تا کاغذ های بهتری برای بازی کردن داشته باشید، شاید شما برای اخذ پست های کلیدی بهتر بتوانید خودتان را ثابت کنید!"

انرژی لق لقه ی دهان ما شده است و این از روی درد مردم است که گه گاه لمس می کنیم. مصرف داخلی ایران با چنان سرعتی در حال رشد است که تا سال 1400 انرژی برای صادر کردن نخواهیم داشت و همه اش به مصرف داخلی خواهد رسید، این در شرایطی است که ما شدیداً به پول نفت برای وارد کردنِ مبل، لوازم آرایشی، لوازم خانگی، تاسیسات صنعتی، کفش، البسه، چوب اسکی، اسکیت، رسیور، موبایل، کامپیوتر قابل حمل، لوستر، خودرو، شکلات، چای، میوه، شکر، روغن و هزار قلم دیگر(!) محتاج هستیم. باید گفت مسائل مربوط به محیط زیست، آب و انرژی شدیداً به هم مرتبط هستند که این را ما شاید خیلی خوب لمس نکنیم، اما شدیداً در زندگی ما تاثیر گذار هستند.

5. ادبیات و زبان

الآن، آن هایی که اپلای می کنند و خیلی های دیگر می دانند که غیر از معدل مقطع قبلی و سوابق علمی و کاری یک چیز دیگر هم برای دانشگاه مقصد مهم است آن هم نمره ی زبان است. آن زبان هم عمدتاً زبان انگلیسی است. این امر خیلی غیر عادی نیست زیرا زبان برای غیر انگلیسی زبانان بالاخص در رشته های امروزی مهم است که زبان خارجی را خوب بدانند. اما آن چیزی که غیر عادی است این است که دانشگاه های خودمان هم غیر از عوامل گفته شده معمولاً به هیچ عامل دیگری توجه ندارند. یعنی مثلاً دانشگاه تهران هم باز نمره TOEFL برایش مهم است و اصلاً برایش مهم نیست شما تا چه حد زبان اصلی دانشگاه یعنی فارسی را بلد هستید. نتیجه اش این می شود که گاه یک دانشجوی دکترا داریم که اساساً حرف زدن بلد نیست. یک استاد داریم که غلط املائی دارد و وقتی به او گوش زد می کنیم، اهمیتی نمی دهد و می گوید زبان امروز همین است. غفلت او در این جاست که منظورش از زبان امروز زبان انگلیسی است که به خاطر ساختار املائی مضحکش در آن اساساً خیلی محتمل تر است که کلمات غلط نوشته شوند. این ها اساساً تولید علم به زبان فارسی را بلد نیستند و خیلی وقت ها آن چیزی که تولید می کنند علم نیست. بحث زیاد است من و تو کم گفتیم.

6. علم؛ کله ی پدرش

ما دقیقاً نمی دانیم که علم چیست ولی چیز هائی می دانیم مبنی بر این که می تواند مفید باشد. ولی جالب است که معنای کله ی پدرش را دقیقاً می دانیم. در بسیاری از زمینه های امروزی نحوه ی برخورد ما همین است که اصلاً مطلوب نیست. به طراحی ها و تخمین ها اهمیت کمتری می دهیم حتماً می خواهیم با سعی و خطا به جواب برسیم که این امر بسیار هزینه بر و طاقت فرسا است. یعنی خیلی از کارهائی که انجام می دهیم غیر علمی هستند. اشتباه نشود علم بت نیست، ولی اگر قرار از چیز هائی که یاد می گیریم استفاده نکنیم اصلاً چرا یاد بگیریم؟!

7. خداحافظی

یک سال دیگر گذشته است. الان که تایپ می کنیم با انگشتان نازپروده واپسین بند این نامه را بهار شده است. سال 88 سال اصلاح الگوی مصرف نام گرفته و شاید نوروزنامه ی ما اولین مطلب در این باره باشد. ما را عفو کنید به خاطر اشتباهات احتمالی و گوش زد کنید آنچه را باید گوش زد نمائید.

فذکر ان نفعت الذکری

پس یاد آر اگر یاد آوردن سود بخشد. اعلی/9

خداحافظی هم یک یاد آوری است یک جور گوش زد است که هم آدم یاد خدا بیفتد و بداند که خدا حافظ اوست و هم یاد خدا باشد و از خودش حفاظت کند در برابر آنچه خداوند نهی نموده. خداحافظ ما و خداحافظ شما. سلام بر شما و رحمت الهی بر شما باد.

۰ ۰ ۱ دیدگاه

تب پاچه‌خواری پاشویه می‌خواهد

 

در قدیم در دربار پادشاهان شرق، افرادی بودند که تنها فعالیتشان مجیزگویی شاه بود و هرآنچه که خوشایند او بود را در حضور وی و برای رضای خاطر او به زبان می‌آوردند و از این تعریف و تمجید هدفی نداشتند جز امرار معاش و اگر احیانا شخصی کارش به گوشه چشم و اشاره ابروی قبله عالم وابسته بود به این فرد مراجعه می‌کرد تا وی گره از کار فرو بسته او بگشاید و او با گفتن جملات زیبا و تهییج شاه سبب‌ساز برآورده شدن آن خواسته و اجابت نیاز آن شخص می‌شد. اما این ماجرا متعلق به عهد قدیم است و قاعدتا این افراد دیگر نباید وجود داشته باشند و علی‌القاعده نسل‌شان باید منقرض شده باشد، اما این‌طور نیست. در قدیم این افراد فقط در دربار پادشاهان یا رده‌های بالای اجتماع دیده می‌شدند اما امروزه در تمام جامعه پراکنده‌ و از صدر تا ذیل را احاطه کرده‌اند.نیاز به تملق و چاپلوسی، نیازی کاذب و خودساخته در آدمی است که معلول شرایط نامتعادل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و روانی در جامعه است. این رفتار منفی از نیاز افراد جامعه به توجه دیگران،‌کسب مقام، پول، امکانات ویژه و ... (که عمدتا ناحق هم هست) سرچشمه می‌گیرد. فرهنگ عباسی، جامعه‌شناس درباره رسوخ چاپلوسی به تمام ابعاد اجتماع می‌گوید: «وقتی در جامعه‌ای نیاز اقتصادی اصلی‌ترین نیاز فردی باشد، تمام اهداف و اعمال افراد در هر زمینه‌ای در جهت برآوردن این نیاز خلاصه می‌شود. شیوه‌های گزینش شغلی، آموزشی، اعطای مزایای اجتماعی و... موجب مریض شدن جامعه می‌شود چرا که در این صورت این افراد برای تامین نیازهای خود متوسل به تظاهر، تملق و چاپلوسی برای خوشایند مقام بالاتر می‌شوند که همین امر سبب می‌شود فرد، شخصیت دوگانه‌ای را از خود بروز دهد.» در جامعه‌ای که همه یا بخش اعظم نیاز افراد تنها از طریق دولت تامین می‌شود فرد نیازمند به کار، شغل و تحصیل در جهت جذب آن به هر تلاشی دست می‌زند و برای کسب رفاه بیشتر از طریق روابط و نادیده گرفتن ضوابط و به هیچ گرفتن قوانین به هر شیوه و روشی متوسل می‌شود. چنانچه در جامعه‌ای دولت ملاک اشتغال و به‌کارگیری افراد و اعطای خدمات و تحصیل و... را گزینش‌های پیچیده قرار دهد و افراد برای برطرف ساختن نیازمندی‌های خود می‌کوشند که خود را با ملاک‌های وضع شده آن جامعه تطبیق دهند حتی اگر آن عقیده یا ملاک خلاف عقاید شخصی‌شان و مغایر با تمایلات فردی و درونی آنها باشد و چون این ملاک‌ها در بیشتر موارد جبری است و نه خودخواسته، منجر می‌شود که فرد فقط در آن برهه و آن موقعیت خاص گرایش به آن روش را از خود بروز دهد و با دور شدن از آن محیط به قالب اصلی و حقیقی خود فرو رود و گاهی این امر سبب ایجاد رفتارهای کاملا متضاد در فرد می‌شود. سپس برای رسیدن به مقصود خود هرچه بیشتر به رفتارهای متملقانه و چاپلوسانه متوسل می‌شود و برای جلب رضایت مقام بالاتر خود به هر کاری دست می‌زند. برای این افراد همیشه اهداف، وسیله را توجیه می‌کند. تعریف و تمجید و مجیزگویی مقام بالاتر «کاردرکن» مد روز است! این جمله را مدیرعامل یک شرکت خصوصی گفت و در ادامه افزود: زیردست من تملق مرا می‌گوید و زیر دست او مجیز او را و من تملق کارمند فلان اداره را و آن کارمند دون‌پایه اگر کارش گیر مقام بالاتر باشد مجیز آن مقام را می‌گوید تا کارش راه بیفتد و ... این رشته سری دراز دارد! وی معتقد است که این روزها اگر صاف و ساده و صادق باشی و با دیگران بی‌شیله پیله رفتار کنی هرگز به خواسته‌های برحق خود نمی‌رسی. جامعه‌ای با این خصوصیات تاب تحمل انتقاد را ندارد و افراد چاپلوس را تقویت می‌کند و کارکرد بازدارنده‌ای ندارد. متاسفانه این مساله موجب بروز دیگر رفتارهای ناهنجار و ضداجتماعی می‌شود. جاسوسی از دیگران به نفع خود برای مقام بالاتر، اشاعه غیبت، تهمت و افترا که از مصادیق امور غیراخلاقی است، در حقیقت به منزله «پا روی شانه دیگران گذاشتن» برای انتفاع فردی و استفاده شخصی از منابع موجود است و مصالح اولیه این رفتارها را فراهم می‌سازد و جامعه را به سمت انحطاط اخلاقی سوق می‌دهد و اصطلاحا «زیرآب‌زنی» و «پاچه‌خواری» همه‌گیر می‌شود و افراد تازه وارد به این سیستم اگر نتوانند خود را با شرایط حاکم بر محل کار وفق دهند از چرخه روابط بین فردی به سادگی و بدون در نظر گرفتن جایگاه،‌ تحصیلات، توانایی‌ها و استعدادشان کنار گذاشته می‌شوند، اما آنچه در این بین حائز اهمیت است این است که توجه به این مهم می‌تواند مانع همه‌گیر شدن این ناهنجاری شود.گاهی مدیریت این موضوع را تشدید می‌کند و سبب افزایش تملق، کاهش عزت نفس و فراوانی ارتشا می‌شود. سیستم، نقدگریز می‌شود و رویکردهای مثبت به سمت فرد متملق می‌چرخد و تعریف و تمجید از مقام بالاتر(به آن‌گونه که خود به آن معتقد نیستند) بشدت افزایش می‌یابد و افراد هرچه زبان چرب و نرم‌تری داشته باشند به همان نسبت از میزان امکانات بهره می‌برند. تنها راه درمان چنین جامعه‌ای، بی‌توجهی «کامل» به متملقان است و تغییر سیستم‌های مدیریتی می‌تواند مفید واقع شده و سبب ترمیم وضع موجود شود

 

از شماره ۹۴ وطن امروز

۰ ۰ ۰ دیدگاه

وطن امروز

روزنامه ی وطن امروز را به صورت پی دی اف کامل می توانید بخوانید

ارزیابی نکنیم که حالا این ها جنگولک بازند یا نه دیگه بسیجی مخلصند و اینها

آره منم نمی دونم

منم مثل بقیه

نه باند کسیم

نه فریب کسی رو می خورم

مثل همه، من هم روزنامه ی خودم رو می خونم. گیریم که حالا جنگولک باز درومدن خوب به جهنم

مثل این همه دیگران که جنگولک باز بودن و ملت دیر فهمیدن

اگه اینا هم جنگولک باز باشن دیگه شاخ که در نمی آریم!

۰ ۰ ۰ دیدگاه

روز مهندس

سلام

دوستان جان

انقلابیون متخصص ایران

مهندسین شرافتمند و با وجدان

غرندگان همچو شیران

دلیر پسران و دلیر دختران

روز مهندس مبارکتان

۰ ۰ ۰ دیدگاه

بزن بر طبل جنگولک

کنکور ارشد تمام شده است و حس می کنیم تنهائی را نه از منظر فردی و احساسی بل از منظر کاری و عملیاتی که این هم تلخ است، بل اشد!

اگر بگذریم از پرسش درصد بگیران و انحراف معیار حساب کنان تقریباً به طور کامل از فضای کنکور جدائی حاصل شده است.

-----

بحث هائی هست که ذهن ما را عجیب به خود مشغول می کند این ها را علاوه کنیم بر پروژه ی کارشناسی در باره ی بخاری های بدون دودکش، اردوی فروردین، مسافرت های برنامه ریزی شده، ۲۲ واحد، وبلاگ (که می نویسم از روی نیاز) پر کاری ها و کم کاری های کاذب خوابگاه ... وای که چه شور می شود!

-----

لزوم بر خورد با تروریست های اقتصادی

در مسئله برنج احتکار، گرانی، ارزانی و واردات آن داستان زیاد داریم. اما من به عنوان کسی که خودم خیلی اطلاعات از این ماجرا دارم، می دانم که محال است قیمت برنج یک شبه آن همه که چندی پیش رشد کرد رشد کند. دست دلالان سرمایه دار بیش از هر چیز در این ماجرا مشخص و معلوم است.

و این یعنی نظارت و بازرسی هنوز هم ضعیف است.

--------

دعوا در باره ی حمل و نقل از میدان بسیج تا میدان رسالت

امروز من شاهد یک اتفاق جالب بودم.

در خودروی سواری که ما را برای تحویل یک امانت به جائی می برد، رادیو ایران پخش می شد. بین مجری و مسئول دعوت شده به برنامه که انگار مهمان تلفنی برنامه بود اختلاف بود، مجری با اشاره به تعدد پیامک های رسیده به برنامه می خواست حرف خود را به کرسی بنشاند. مسئول دعودت شده به برنامه می گفت که یک اتوبوس ده ها و صد ها برابر یک خودروی شخصی بهره وری دارد و مسافران بیشتری حمل می کند و ... مجری هم می گفت بالاخره این همه ملت به ما پیامک زده اند و شکایت کرده اند... من داشتم فکر می کردم وقتی نمی شود در یک وسیله ی حمل و نقل عمومی رادیو گوش داد چگونه ممکن است آن ها بتوانند در نظر سنجی پیامکی برنامه ی رادیوئی شرکت کنند!؟

۰ ۰ ۰ دیدگاه

Post Exam

0. کنکور کارشناسی ارشد تمام شد و ما در دوران پسا کنکور قرار گرفته ایم:
    الف. به نظر حقیر بعضی جاها سخت گیری طراحان سوال قدری بی مورد بوده است. برای مثال طرح سوال از اصطلاحات نه چندان رایج فرانسوی و لاتین در زبان انگلیسی برای محک زدن مهندسان مکانیک ایرانی نمی تواند خیلی موثر و خوب باشد.

    ب. تجربه حقیر هم چنین نشان می دهد موسسات کنکور و ناشران کتاب های خلاصه مطالب درسی هر چند در بالا بردن ساعات مطالعه و موفق تر کردن مخاطبان خود در رقابت با بقیه ی داوطلبان توانا هستند ولی برای بالا بردن کیفیت دارندگان مدرک کارشناسی یا دانشجویان این مقطع نیازمند اصلاحات هستند.

    ج. در کل می توانیم موثر ترین عوامل را برای رسیدن به کیفیت استاندارد برای ورود به مقطع کارشناسی ارشد، مطالعه، دقت و فهم کافی در زمان فراگیری دروس برای اولین بار بدانیم.

۱. امروز اصطلاحاً شهردار اتاق هستم، وظیفه ی من داشتن اتاق است. یعنی در واقع نگه داشتن اتاق، مواظبت کردن از هر آنچه مواظبت کردنی است. شهردار یعنی نگه بان شهر، رقیب شهر، مراقب شهر، مثل مادر مثل پدر و مهربان مثل آن ها.

۲. خاتمی آمد، احمدی نژاد آمده است. تفاوت این دو در came و has come است که اهل فن می دانند و یک اشارت از ما کفایت کند.

۳. خشک سالی جدی تر از سال گذشته است. بحران انرژی هم هنوز حل نشده است و البته اگر حل می شد دیگر بحران نبود.

۴. با قیمت آزاد برای بنزین موافقم.

۵. آلودگی هوای تهران جدی تر از آن است که تلویزیون می گوید.

۶. مشکلات جدید آموزشی در دانشگاه شریف رخ می نماید، یک حالت جالبی هست که هنگام ثبت نام در یک تعداد واحد خاص ممکن است در یک نقطه ی زینی قرار بگیری و این نقطه ی زینی نه آن است که در کنکور ارشد مورد سوال قرار بگیرد بلکه آن نقطه ی زمانی و مکانی (x,y,z,t) است که جای پشت و زین عوض می شوند، از ویژگی های مهم این نقطه این است که نه می توانی واحدی را حذف کنی و نه این که واحدی را بگیری!

۷. این لینک را کلیک بنمائید، و قدری آشنا شوید با بعضی از آنچه در ام آی تی وجود دارد، مستقل از بعضی ملاحظات برخی جزئیات قابل تدقیق هستند:

    الف. همچین تر و تمیز و خوشگل و مامانی هم نیست.
    ب. کار بیل زیاد دارد به نسبت آنچه در همین ایران جهان سومی خودمان دانشجویان دودره باز از آن گریزان اند.
     ج. این "جهان سومی" که گفتم فحش نبود.

 8. جمعه 25 بهمن (سه روز بعد از روز خوب پیروزی) بعد از مدت ها در تلویزیون به حرف های حسن رحیم پور نگاه می کردم. در حرف هایش یاد آوری هائی بود از سخنان امام خمینی که می گفت دانشجویان را برای ادامه ی تحصیل به کشور های استعمارگر یا دارای سابقه ی استعماری نفرستید.

9. حرف امام خمینی را خوب لمس می کنم، می دانم که حتی سرمایه ی اولیه ی انقلاب صنعتی و جهش شگفت انگیز اروپائی ها از استعمار قدیم به دست آمده و صنعت آن ها بعداً زمینه ساز استعمار جدید شده است. رفتار امروز حاکمان مغرب زمین با مردمان کره خاکی هم که نیاز مند توضیح نیست.

10. ما را و خودتان را دعا کنید در این رنج بی حساب.

۰ ۰ ۰ دیدگاه

آخرین پست قبل از کنکور

التماس دعا داریم.

دعا کنیم که پیروز شویم در امتحان الهی، کنکور کارشناسی ارشد که امتحان نیست. دعا کنیم آنچه بشود که خیر ما در آن باشد. که آن روز که کتاب تاریخ ما را، ماموران الهی ورق می زنند، شرمنده نباشیم.

دعا کنیم که عمر ما آن قدر کوتاه باشد که کار ثواب ما بیشتر باشد، و عمر ما آن قدر بلند باشد که گناهان کوتاه و بی اثر شوند و نماند لکشان بر لوح دل بندگان دون پایه یا اولیای گرانمایه.

دعا کنیم که عمر ما صرف خدمت شود و زحمت کشیدن در راه خدا برایمان شیرین گردد.

دعا کنیم که در دنیا و آخرت عزت مند باشیم.

دعا کنیم که هدر نرود کارهای خوبمان و به ثمر برسد گندم مرغوبمان.

دعا کنیم که رنج هائی که در دنیا تحمل می کنیم موجب اعتلای ما باشد نه زمینه استدراجمان.

دعا کنیم که نظم ما از کلام ما رسوخ کننده به دل نا آرام و قلب گنه کار ما باشد.

دعا کنیم که از مکافات عمل غافل نباشیم.

دعا کنیم که خداوند مکافات و جبران ما را در طاقت و توان ما قرار دهد.

دعا کنیم

که دعای مشایخ در حق ما مستجاب و توطئه های خصم نقش بر آب باشد.

---------------

 

 

 

۰ ۰ ۲ دیدگاه


وبلاگ حاضر را از سال ۱۳۸۶ آغاز کردم. کوشیدم فهم خود را از دنیا و مافیها با رعایت انصاف و بدون تعصب بیان کنم. طبیعتاً در رفتار و گفتار بسیاری انسان‌ها نکاتی هست که دست‌کم در ظاهر متناقض می‌رسد، پس اینجا هم از چنین تناقضاتی خالی نخواهد بود. صمیمانه خواهشمندم نظراتتان را با من در میان بگذارید.