نوروز نامه

نوروز نامه

نوروز نامه می نویسیم، باشد که دعا کنید برای بخشش ما.

1. خشکیده سالی

وقتی که تایپ نوروز نامه را شروع می کنیم با دستان نازپرورده، هنوز زمستان است! بهار زود رس شاید برای خیلی ها خوشحال کننده باشد، اما نوید دهنده ی خشکیده سالی است! در مصرف آب و برق صرفه جویی کنیم.

"اگر پسند و اگر نا پسند می گویم

نگفته بودم و اینک بلند می گویم

نگفته بودم و جنگ است بعد از این سخنم

و از دهان تفنگ است بعد از این سخنم

نگفته بودم و خشکیده سالی آمده بود

و ابر، ابر نبود، آسمان کپک زده بود

...

نگفته بودم و سیمرغ ها شغاد شدند

برادران سر تقسیم حق زیاد شدند

...."

کاظمی، محمد کاظم، قصه ی سنگ و خشت، نشر کتاب نیستان.

2. جغرافیا، تاریخ و سفر های نوروزی

سفر های نوروزی تلنگر های بسیار خوبی هستند تا به اهمیت دانش جغرافیا واقف شویم. فکر نکنیم که رشت نزدیک خزر آباد است! یعنی سعی کنیم یادمان بیاید که گیلان غربی تر از مازندران است هرچند که هردو را شمال صدا می زنیم. حداقل سالی یک بار به نقشه ی جغرافیا نگاه کنیم تا اگر روزی دشمن حمله کرد تعجب نکنیم از راه دور رسیدن به مرز برای دفاع! یا نگوییم "وه چه وسعتی! به شما هم می رسه! تشریف بیارین، جنگ برای چی؟!" هرچند که همه ملتفت شده ایم که جنگ بر سرِ سرزمین نیست بلکه سرزمین ابزار جنگ است! در همین ماجرای غزه که پیش آمد معلوم شد تا چه حد از جغرافیای خاور میانه نا آگاهیم، آگاهی از تاریخ که پیش کش!

3. ورزش

عصر ورزش، صبح ورزش، خبر ورزشی، مافیای ورزش، اما کمتر عبارت تمرینات ورزشی را می شنویم! چیزی که از همه ی این ها لازم تر است. در واقع ورزش عاملی است برای ارتقای کیفیت زندگی چیزی که مردم عمدتاً اکنون آن را در خودروهای گران قیمت تر، مسافرت های تجملی تر، لباس های فاخر تر و ... می جویند. این همان حکایت جستن زر ناب در سنگ است که جز با دیدن پشت گوش حاصل نشود. نکته ی مهم دیگر رعایت اصول علمی در تمرینات ورزشی است که متاسفانه خیلی اوقات رعایت نمی شود. از این جمله اند روند گرم کردن، سرد کردن، معاینات پزشکی ورزشی و روند ایجاد فشار حداکثر تمرین توسط مربی در ورزشکار. همچنین نکته ی مهم دیگر اجتناب از ورزش در زمان آلودگی هوا و پرهیز از نوشیدن نوشابه های انرژی زا در قبل یا بعد از ورزش است.

4. انرژی و ماده

بگوئیم از بحران مواد و انرژی. در حالی که هنوز کتاب های درسی دوره های ابتدایی و راهنمائی و متوسطه و دانشگاه ها در بسیاری از موارد فاقد کیفیت لازم را ندارند و این نه از روی بی اهمیت بودن بلکه از روی فقر مواد و امکانات است می بینیم که روزنامه ها و مجلات که خیلی از صفحات زرد آن ها شاید هیچ فایده ای نداشته باشد با کاغذ های وارداتی آن چنانی چاپ می شوند؟ پوستر های تبلیغاتی انتخابات شوراهای شهر و روستا هم همین طور. آیا رقابت برای صندلی رئیس جمهور یا نمایندگی مجلس این قدر ارزشمند است؟ اگر هست که انگار هست "ای دوستان محصل من درس را رها کنید تا کاغذ های بهتری برای بازی کردن داشته باشید، شاید شما برای اخذ پست های کلیدی بهتر بتوانید خودتان را ثابت کنید!"

انرژی لق لقه ی دهان ما شده است و این از روی درد مردم است که گه گاه لمس می کنیم. مصرف داخلی ایران با چنان سرعتی در حال رشد است که تا سال 1400 انرژی برای صادر کردن نخواهیم داشت و همه اش به مصرف داخلی خواهد رسید، این در شرایطی است که ما شدیداً به پول نفت برای وارد کردنِ مبل، لوازم آرایشی، لوازم خانگی، تاسیسات صنعتی، کفش، البسه، چوب اسکی، اسکیت، رسیور، موبایل، کامپیوتر قابل حمل، لوستر، خودرو، شکلات، چای، میوه، شکر، روغن و هزار قلم دیگر(!) محتاج هستیم. باید گفت مسائل مربوط به محیط زیست، آب و انرژی شدیداً به هم مرتبط هستند که این را ما شاید خیلی خوب لمس نکنیم، اما شدیداً در زندگی ما تاثیر گذار هستند.

5. ادبیات و زبان

الآن، آن هایی که اپلای می کنند و خیلی های دیگر می دانند که غیر از معدل مقطع قبلی و سوابق علمی و کاری یک چیز دیگر هم برای دانشگاه مقصد مهم است آن هم نمره ی زبان است. آن زبان هم عمدتاً زبان انگلیسی است. این امر خیلی غیر عادی نیست زیرا زبان برای غیر انگلیسی زبانان بالاخص در رشته های امروزی مهم است که زبان خارجی را خوب بدانند. اما آن چیزی که غیر عادی است این است که دانشگاه های خودمان هم غیر از عوامل گفته شده معمولاً به هیچ عامل دیگری توجه ندارند. یعنی مثلاً دانشگاه تهران هم باز نمره TOEFL برایش مهم است و اصلاً برایش مهم نیست شما تا چه حد زبان اصلی دانشگاه یعنی فارسی را بلد هستید. نتیجه اش این می شود که گاه یک دانشجوی دکترا داریم که اساساً حرف زدن بلد نیست. یک استاد داریم که غلط املائی دارد و وقتی به او گوش زد می کنیم، اهمیتی نمی دهد و می گوید زبان امروز همین است. غفلت او در این جاست که منظورش از زبان امروز زبان انگلیسی است که به خاطر ساختار املائی مضحکش در آن اساساً خیلی محتمل تر است که کلمات غلط نوشته شوند. این ها اساساً تولید علم به زبان فارسی را بلد نیستند و خیلی وقت ها آن چیزی که تولید می کنند علم نیست. بحث زیاد است من و تو کم گفتیم.

6. علم؛ کله ی پدرش

ما دقیقاً نمی دانیم که علم چیست ولی چیز هائی می دانیم مبنی بر این که می تواند مفید باشد. ولی جالب است که معنای کله ی پدرش را دقیقاً می دانیم. در بسیاری از زمینه های امروزی نحوه ی برخورد ما همین است که اصلاً مطلوب نیست. به طراحی ها و تخمین ها اهمیت کمتری می دهیم حتماً می خواهیم با سعی و خطا به جواب برسیم که این امر بسیار هزینه بر و طاقت فرسا است. یعنی خیلی از کارهائی که انجام می دهیم غیر علمی هستند. اشتباه نشود علم بت نیست، ولی اگر قرار از چیز هائی که یاد می گیریم استفاده نکنیم اصلاً چرا یاد بگیریم؟!

7. خداحافظی

یک سال دیگر گذشته است. الان که تایپ می کنیم با انگشتان نازپروده واپسین بند این نامه را بهار شده است. سال 88 سال اصلاح الگوی مصرف نام گرفته و شاید نوروزنامه ی ما اولین مطلب در این باره باشد. ما را عفو کنید به خاطر اشتباهات احتمالی و گوش زد کنید آنچه را باید گوش زد نمائید.

فذکر ان نفعت الذکری

پس یاد آر اگر یاد آوردن سود بخشد. اعلی/9

خداحافظی هم یک یاد آوری است یک جور گوش زد است که هم آدم یاد خدا بیفتد و بداند که خدا حافظ اوست و هم یاد خدا باشد و از خودش حفاظت کند در برابر آنچه خداوند نهی نموده. خداحافظ ما و خداحافظ شما. سلام بر شما و رحمت الهی بر شما باد.

۰ ۰
۱ دیدگاه

دیدگاه‌ها (۱)

سلامنظرنامه می نویسیم، باشد که شما هم ما را دعا کنید!1. دیروز، پریروزا یه سرمایی اومد، امیدوارم نوید دهنده ی یه کم بارش باشه. اما نه اونجوری که محصولات رو سرما بزنه. خدا امسال رو به خیر کنه.2. باهات به شدت در مورد تاریخ و جغرافیا موافقم. امروز 13اُمه. اگه ما مردم یه کم جغرافیامون خوب باشه و جاهای بکر و جدید رو پیدا کنیم و بریم اونجاها (و االبته فرهنگمون هم درست باشه و طبیعت رو سطل آشغال خودمون حساب نکنیم) فکر کنم ترافیکها یه کم کمتر بشه. و یه کم هم آیندهنگری بد نیست حتما که نباید 13 رو به در کرد. میشه جاش 12 و 11 و روزهای دیگه رو هم در کرد، تا اینقدر طبیعت شبیه به ورزشگاه آزادی، اون هم در حالت پُرش نشه.3. انیمیشن وال-ای رو که دیدی. فکر میکنم ورزش کردن ما داره به اون سمت میره. الآن خدا رو شکر هنوز یه سری آدم هستن که ورزش میکنن و ما در مورد اونا صحبت میکنیم، اما ترسم از اون روزیه که دیگه هیچکس ورزش نکنه و بشینیم و در مورد یه سری شخصیتای مجازی که یه سری ورزشهای مجازی میککن بحث کنیم.ولی واقعا توی این عصر ماشینی که حداکثر تحرک اکثر افراد، پیاده روی از در خونه تا در ماشینه، کی به این فکر میکنه که آیا واقعا عقل سالم در بدن سالمه؟!4. چه گویم که ناگفتنم بهتر است...5. نمیدانم فقط زبان فارسی اینطوری است، یا اکثر زبانهای زنده ی دنیا رو به اضمحلالند! خدا مرده هایشان را رحمت کند که نماندند تا ببیند این فاجعه را. البته من متخصص زبانشناسی نیستم که بخواهم نظر بدهم، و اینها فقط نظرات شخصی من است که ممکن است کاملا هم غلط باشد.به نظرت، چند درصد از دانشجوها در دانشگاه ما به درس ادبیات فارسی (که حالا بحث است که باید چه طوری ارایه شود و ...) به چشم سه واحد نمره نگاه میکنن؟!6. درست نفهمیدم چه میخواهی بگویی، ولی قبولت دارم!کله ی پدر همه ی این علم ها!7. خدا نگهدار!

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

وبلاگ حاضر را از سال ۱۳۸۶ آغاز کردم. کوشیدم فهم خود را از دنیا و مافیها با رعایت انصاف و بدون تعصب بیان کنم. طبیعتاً در رفتار و گفتار بسیاری انسان‌ها نکاتی هست که دست‌کم در ظاهر متناقض می‌رسد، پس اینجا هم از چنین تناقضاتی خالی نخواهد بود. صمیمانه خواهشمندم نظراتتان را با من در میان بگذارید.