پاک بمان
ایران
ای سرزمین آریاییها1
ای سرزمین شرفا و نجبا2
برنتاب که دشمن
با آن دستهای کثیف
و چشمهای ناپاک
تو را وارسی کند
ای مام میهن
فرزندان با غیرت تو
معلوم نیست کجایند
که پدر آنها با یک عده سنگین گوش سفید چشم
در گیر مناقشه است
و با همهی بزرگواریاش
مجبور است
دم به دم خشم خود را فرو بخورد
پدر تنهاست
تو خودت نگذار
دامنت را محکم بگیر
1) آریایی یعنی نجیب و شریف
2) ایران یعنی سرزمین آریاییها
تویی آن که میم مشیتت زده نقش صورت کاف و نون
نه مراست قدرت آن که دم زنم از جلال تو یا علی
نه مرا زبان که بیان کنم صفت کمال تو یا علی
شده مات عقل موحدین همه در جمال تو یا علی
چو نیافت غیر تو آگهی ز بیان حال تو یا علی
نبرد به وصف تو ره کسی مگر از مقال تو یا علی
هله ای تجلی عارفان تو چه مطلعی تو چه منظری
هله ای موله عاشقان تو چه شاهدی تو چه دلبری
که ندیده ام به دو دیده ام چو تو گوهری چو تو جوهری
چه در انبیاء چه در اولیاء نه تو را عدیلی و همسری
به کدام کس مثلت زنم که بود مثال تو یا علی
توئی آن که غیر وجود خود به شهود و غیب ندیده ای
همه دیده ای نه چنین بود شه من تو دیده دیده ای
فقرات نفس شکسته ای سبحات وهم دریده ای
ز حدود فصل گذشته ای به صعود وصل رسیده ای
ز فنای ذات به ذات حق بود اتصال تو یا علی
چو عقول و افئده را نشد ملکوت سر تو منکشف
ز بیان وصف تو هر کسی رقم گمان زده مختلف
همه گفته اند و نگفته شد ز کتاب فضل تو یک الف
فُصحای دهر به عجز خود ز ادای وصف تو معترف
بُلغای عصر به نطق خود شده اند لال تو یا علی
توئی آن که در همه آیتی نگری به چشم خدای بین
توئی آن که از کشف الغطا نشود تو را زیاده یقین
شده از وجود مقدّست همه سِرِّ کَنز خفا مبین
زچه رو دم از انا ربکم نزنی بزن به دلیل این
که به نور حق شده منتهی شرف کمال تو یا علی
توئی آن که مستی ما خلق شده بر عطای تو مستدل
ز محیط جود تو منتشر قطرات جان رشحات دل
به دل تو چون دل عالمی، دل عالمی شده متصل
نه همین منم ز تو مشتعل، نه همین منم به تو مشتغل
دل هر که می نگرم در او، بود اشتعال تو یا علی
به می خم تو سرشته شد گل کاس جان سبو کشان
ز رحیق جام تو سر گران سر سر خوشان دل بیهشان
به پیاله دل عارفان شده ترک چشم تو می فشان
نه منم ز باده عشق تو هله مست و بیدل و بی نشان
همه کس چشیده به قدر خود ز می زلال تو یا علی
توئی آن که سدره منتهی بودت بلندی آشیان
رسد استغاثه قدسیان به درت ز لانه بی نشان
به مکان نیایی و جلوه ات به مکان ز مشرق لا مکان
چو به اوج خود رسیده ای ز علوّ قدر و سُمُوشان
همه هفت کرسی و نه طبق شده پایمال تو یا علی
نه همین بس است که گویمت به وجود جود مُکرّمی
نه همین بس است که خوانمت به ظهور فیض مُقدّمی
تو منزهی ز ثنای من که در اوج قدس قدم نهی
به کمال خویش معرفی به جلال خویش مسلمی
نه مراست قدرت آن که دم زنم از جلال تو یا علی
توئی آن که میم مشیتت زده نقش صورت کاف و نون
فلک و زمین به اراده ات شده بی سکون شده با سکون
به کتاب علم تو مندرج بود آن چه کانَ و ما یکون
توئی آن مصور ما خلق که من الظواهر و البطون
بود این عوالم کن فکان، اثر فعال تو یا علی
تو همان درخت حقیقتی که در این حدیقه دنیوی
ز فروغ نور تو مشتعل شده نار نخله موسوی
انا ربکم تو زنی و بس به لسان تازی و پهلوی
ز تو در لسان موحدین بود این ترانه معنوی
که انا الحق است به حقِّ حق ثمر نهال تو یا علی
توئی آن تجلی ذوالمنن که فروغ عالم و آدمی
ز بروز جلوه ما خَلَق به مقام و رتبه مُقدّمی
هله ای مشیت ذات حق که به ذات خویش مسلمی
به جلال خویش مجلّلی ز نوال خویش منعمی
همه گنج ذات مقدست شده ملک و مال تو یا علی
تو چه بنده ای که خدائیت ز خداست منصب و مرتبت؟
رسدت ز مایه بندگی که رسی به پایه سلطنت
احدی نیافت ز اولیاء چو تو این شرافت و منزلت
همه خاندان تو در صفت چو تواند مشرق معرفت
شده ختم دوره ی علم و دین به کمال آل تو یا علی
تو همان ملیک مهیمنی که بهشت و جنت و نه فلک
شده ذکر نام مقدست همه ورد اَلسنه ملک
پی جستجوی تو سالکان به طریقت آمده یک به یک
به خدا که احمد مصطفی به فلک قدم نزد از سمک
مگر آن که داشت در این سفر طلب وصال تو یا علی
توئی آن که تکیه سلطنت زده ای به تخت موبدی
به فراز فرق مبارکت شده نصب تاج مخلدی
ز شکوه شان تو بر ملا جلوات عز ممجدی
متصرف آمده در یدت ملکوت دولت سرمدی
تو نه آن شهی که ز سلطنت بود اعتزال تو یا علی
توئی آن که ذات کسی قرین نشده است با احدیتت
توئی آن که بر احدیتت شده مستند صمدیتت
نرسیده فردی و جوهری به مقام منفردیتت
نشناخت غیر تو هیچ کس ازلیتت ابدیتت
تو چه مبدای که خبر نشد کسی از مآل تو یا علی
تو که از علایق جان و تن به کمال قدس مجردی
تو که بر سرائر معرفت به جمال اُنس مخلدی
تو که فانی از خود و متّصف به صفات ذات محمدی
به شئون فانی این جهان نه معطلی نه مقیدی
بود این ریاست دنیوی غم و ابتهال تو یا علی
تو همان تجلی ایزدی که فراز عرشی و لا مکان
دهد آن فواد و لسان تو ز فروغ لوح و قلم نشان
خبری ز گردش چشم تو حرکات گردش آسمان
تو که رد شمس کنی عیان به یکی اشاره ابروان
دو مسخر آمده مهر و مه هله بر هلال تو یا علی
هله ای موحد ذات حق که به ذات معنی وحدتی
هله ای ظهور صفات حق که جهان فیضی و رحمتی
به تو گشت خلقت کن فکان که ظهور نور مشیتی
چو تو در مداین علم حق ز شرف مدینه حکمتی
سیلان رحمت حق بود همه از جبال تو یا علی
بنگر فواد شکسته را به درت نشسته به التجا
به سخا و بذل تواش طمع به عطا و فضل تواش رجا
اگرش برانی از آستان کُند آشیان به کدام جا؟
ز پناه ظل وسیع تو هم اگر رود برود کجا؟
که محیط کون و مکان بود فلک ظلال تو یا علی
***فواد کرمانی***
دو سه روز
چند روزی این وبلاگ مشکل داشت. مشکل از بیان نبود، مشکل از خودم بود که پول تمدید دامنه را نداده بودم!
نامه کمیته صیانت از منافع ایران
به نقل از فارس، کمیته صیانت از منافع ایران با صدور بیانیهای خطاب به رئیس جمهور در واکنش به بیانیه لوزان اعلام کرد: این چگونه توافق و صدور بیانیه مشترکی است که هنوز قرائت بیانیه پایان نپذیرفته، درباره واقعیت آن تا این حد اختلاف نظر بوجود میآید؟! و آیا با چنین رویهای میتوان امیدی به رسیدن به نتیجه قابل قبولی از مذاکرات داشت؟
در بخشی از این بیانیه آمده است: واقعیت تلخ اینجاست که موارد توافق شده همان مواردی است که مقامات آمریکایی بارها و بارها به عنوان موضع آمریکا و شرایط توافق نهایی از نظر خود بیان کرده بودند و امروز نیز به آن دست یافتهاند. در حقیقت مو به مو خواسته آمریکاییها در این توافق اجرایی شده است.
متن این نامه بدین شرح است:
«ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران
جناب حجت الاسلام حسن روحانی
با سلام
همانگونه که مستحضرید متاسفانه در چند روز گذشته اتفاق ناگواری در سیاست خارجی کشور رخ داد که به معنی از بین بردن زحمات سالیان متمادی دانشمندان کشورمان و ادامهیافتن مشکلات ناشی از تحریمها و به معنی خداحافظی با استقلال کشور حداقل برای حدود 25 سال است.
در حالی که از نتیجه مذاکرات لوزان به عنوان رسیدن به یک بیانیه مشترک یاد میشد، اما حتی یک دقیقه هم طول نکشید که مشخص شد حداقل با سه متن متفاوت و دو برداشت کاملاً متضاد درباره نتیجه این مذاکرات مواجه هستیم که بازتاب دهنده اخبار ناگواری برای استقلال و اقتصاد کشور هستند.
تجربه پنهانکاریهای خطرناک و مدیریت غلط گروه مذاکرهکننده در طول یک سال و نیم گذشته ما را بر آن داشت در نامهای سرگشاده واقعیات مذاکرات را با مردم در میان بگذاریم و گوشهای از سؤالات متعددی را که وجود دارند از جنابعالی بپرسیم. امید است تا با پاسخ روشن و مستدل حضرتعالی به این سوالات، به جای بدزبانیها و رفتارهای معمول رخ داده با منتقدان، شاهد شکلگیری یک فضای منطقی و روشنتر شدن ابهامات ایجاد شده برای کشور در این روزهای سرنوشتساز و در سال «همدلی و همزبانی» باشیم.
1- چرا متن منتشر شده تیم مذاکرهکننده از توافق، با بیانیه قرائتشده توسط آقای ظریف به شدت متفاوت است؟
پنج شنبه شب گذشته، دقایقی قبل از برگزاری کنفرانس خبری مشترک آقای ظریف و خانم موگرینی متنی از طرف وزارت خارجه در اختیار رسانههای داخلی قرار گرفت و بیشتر رسانههای داخلی نیز آن را پوشش دادند. بعد از این متن، متن دوم یعنی همان بیانیه قرائت شده توسط خانم موگرینی و آقای ظریف منتشر شد که دارای اختلافاتی اساسی با آنچه لحظاتی قبل رسانهای شده بود میباشد.
*بیانیهای مشترک با این همه اختلاف نظر
بعد از این دو مورد، متن سومی هم توسط کاخ سفید به عنوان متن بیانیه پایان مذاکرات لوزان منتشر شد که تفاوتهای فاحشی با آنچه توسط وزارت خارجه در اختیار رسانههای داخلی قرار گرفت، داشت.
صرف نظر از محتوای این 3 متن، قابل تامل آن است که این چگونه توافق و صدور بیانیه مشترکی است که هنوز قرائت بیانیه پایان نپذیرفته، درباره واقعیت آن تا این حد اختلاف نظر بوجود میآید؟! و آیا با چنین رویهای میتوان امیدی به رسیدن به نتیجه قابل قبولی از مذاکرات داشت؟ آیا جز این است که مذاکره فقط قرائت بیانیه نیست و باید توافق واقعی حاصل بشود؟ درخواست حقیقی ما این است که واقعیت را با مردم در میان بگذارید.
همچنین در پایان مذاکرات ژنو نیز فکتشیت آمریکاییها را زیر سؤال بردید. ولی خیلی زود مشخص شد که مفاد موجود در این فکت شیت، دقیقاً همان مفاد توافق صورت گرفته بین دو طرف در ژنو است. به عنوان مثال درباره رقم 4.2 میلیارد دلار که تنها در فکتشیت آمده بود، مشخص شد ادعای امریکاییها کاملاً درست است، و در همه موارد فکتشیت آمریکا راجع به توافق ژنو مو به مو اجرا گردید.
البته این بار وضع بدتر است و برخلاف آنچه گفته میشود که بیانیه آمریکایی فکت شیت و بیانیه توضیحی بوده است، آنچه در سایت رسمی وزارت خارجه آمریکا قرار گرفته، به عنوان «مولفههای برنامه جامع مشترک اقدام» و متن اصلی توافقی که در لوزان صورت گرفته منتشر شده و هیچ کشوری از حاضرین در مذاکرات به این متن که خبر از نوعی فاجعه برای کشورمان می دهد اعتراض ننموده و آن را تکذیب نکرده است.
همچنین مشخص نیست چرا مذاکره کنندگان کشورمان که مدعی غیرواقعی بودن این متن شدهاند، هیچگونه اعتراض رسمی به آن از طریق مجاری رسمی وزارت خارجه وارد نمیکنند و تنها به موضعگیریهای مبهم غیررسمی و پیامهای فیسبوکی و توئیتری اکتفا نمودهاند؟
سوال برانگیزتر آنکه متنی که ساعاتی قبل از کنفرانس خبری مشترک به سایت های ایرانی داده شده به دلایلی نامعلوم به صورت رسمی روی سایت وزارت خارجه قرار نگرفته است و توزیعی شبیه توزیع شبنامهای دارد. آیا بهتر نیست اگر نسخه داده شده به سایتهای ایرانی صحت دارد و یا نسخه دیگری از بیانیه مطبوعاتی آمریکا وجود دارد که به صورت رسمی مورد پذیرش تمام کشورها قرار گرفته است، به صورت رسمی در سایت وزارت خارجه کشورمان منتشر شود تا از شکل گیری مشکلات بعدی جلوگیری به عمل آورده و پایانی بر ادعاهای طرف آمریکایی باشد؟
*کدام بیانیه نوید فتح و پیروزی ما را میدهد؟
به وضوح آنچه ایالات متحده به صورت رسمی منتشر کرده، متنی است که روی آن توافق صورت گرفته و بر خلاف شبنامه منتشر شده از طرف تیم ایرانی همخوانی کاملی هم با بیانیه مشترک ظریف و موگرینی دارد. متنی که بیانگر از دست رفتن تمام خطوط قرمز و پابرجا ماندن همهی تحریمهای موثر است.
به راستی بیانیهای که در آن نوید فتح و پیروزی برای کشور داده شده است و مردم باید بخاطرش پایکوبی و شادمانی کنند کجاست و کدام است؟
2- خداحافظی کامل با صنعت هستهای تنها نتیجه روشن لوزان
جناب آقای روحانی؛ در چارچوب کلی اخیرا منتشر شده، مجدداً مانند توافق ژنو و توافقات بروکسل و پاریس و سعد آباد با تعهداتی کاملا روشن و واضح از طرف تیم کشورمان مواجهیم، در برابر عباراتی کاملا گنگ و مبهم در رابطه با توصیف تعهدات متقابل طرف غربی.
از جمله با آمار و ارقام کاملا سخاوتمندانه تیم ایرانی تعهد داده است که تا 15 سال از 10 هزار کیلوگرم اورانیوم غنی شده صرفا 300 کیلوگرم آن را که در حد مصارف آزمایشگاهی و دکوری است نگه دارد و مابقی یعنی حدود 9700 کیلوگرم آن را از بین ببرد.
همچنین ایران علیرغم نیاز به 190 هزار سو توان غنی سازی، قول برچیدن 13 هزار دستگاه از 20 هزار دستگاه سانتریفیوژ کنونی خود را هم تا 15 سال داده است و تا 15 سال به دلایلی نامعلوم غنی سازی بالای 3 درصد نخواهد داشت و حق ایجاد هیچگونه تاسیسات جدیدی را ندارد و هیچ روند رشد و پیشرفت تدریجی هم برای ایران در نظر گرفته نشده است.
در این صورت تعطیلی کامل صنعت هستهای از نظر اقتصادی برای کشور به صرفهتر خواهد بود چرا که اساساً غنیسازی در حد 5 هزار سو به هیچ درد کشور نمیخورد و به طور قطعی مجبور هستیم سوخت نیروگاه هستهای بوشهر را وارد کنیم و مشخص نیست برای آن چه بهایی باید بپردازیم.
*بازطراحی رآکتور اراک امتیازی بازگشت ناپذیر است
علاوه بر این بازطراحی رآکتور اراک امتیازی بازگشت ناپذیر است؛ چرا که برای طراحی این رآکتور بیش از 10 سال کار مداوم انجام شده و میلیاردها دلار برای استقلال کشور در زمینه تولید ایزتوپهای استراتژیک تولیدی رآکتور آب سنگین هزینه شده است، و این رآکتور به غیر از پلوتونیوم 40 نوع ایزوتوپ با اهمیت دیگر تولید میکند که به هیچ طریق دیگری – حتی رآکتور آب سبک – به آن دسترسی نداریم و دارای مصارف مختلفی در صنعت و تحقیقات هستند.
سایت غنیسازی فردو نیز مطابق این توافق و مطابق بیانیهای که شخص آقای وزیر قرائت کرده است از یک مرکز غنیسازی به یک انبار تبدیل خواهد شد و دیگر جزء مراکز هستهای کشور به حساب نخواهد آمد. اجازه ورود هیچ گاز اورانیومی به این سایت نخواهیم داشت. حتی حق تحقیق و توسعه نیز در این رابطه از ما سلب خواهد شد. هیچ عملیات تحقیقاتی غنیسازی نیز در این مرکز حداقل برای 15 سال نباید انجام شود.
امکان تحقیق و توسعه بر فناوری هستهای نیز برای حداقل 10 سال محدود خواهد بود و پس از آن نیز باید با کسب اجازه از 1+5 انجام شود. نکته دردناک اینجاست که سرنوشت صنعت هستهای کشور حتی برای بعد از دوره بسیار طولانی توافق مشخص نشده است و موکول به کسب رضایت 1+5 و توافق با آن شده است.
در مقابل، هیچ فهرست دقیقی از اسامی قوانین تحریمی که قرار است لغو بشوند و بازه زمانی و شرایط در نظر گرفته شده برای آنها وجود ندارد و همه چیز با عبارات کلی به آیندهای نامعلوم موکول شده است. آیا تیم ایرانی از اشتباهاتش در توافق ژنو که ضمن واگذاری امتیازات گسترده هستهای، نتوانست هیچ فایدهای برای کشور داشته باشد، و حتی کوچکترین تفاوتی در وضعیت تحریمها ایجاد نکرد (موضوعی که بعد از یک سال مورد اذعان معاون اول و معاون اجرایی رئیسجمهوری نیز واقع شد)، و منجر به چندین دور تحریم مجدد ایران شد، همچنان درس نگرفته است و در حال تکمیل روند غلط سابق و تثبیت وضعیتی بدتر از آن است؟
3- چرا در رابطه با موضوع تحریم با مردم رو راست نیستید؟
آقای رئیسجمهور؛ جنابعالی در کنفرانس خبری چهاردهم فروردین ماه خود با مردم در جملهای تامل برانگیز تأکید کردید «در روز اجرای توافق، تمام تحریمها لغو خواهد شد».
در متن غیررسمی که وزارت خارجه ایران به رسانه ها داده هم همین ادعا با شدت و قدرت تکرار شده و گفته شده است که «همه تحریمهای اقتصادی و مالی چندجانبه اروپا و یکجانبه امریکا از جمله تحریم های مالی، بانکی، بیمه، سرمایه گذاری و تمامی خدمات مرتبط با آنها در حوزه های مختلف از جمله نفت، گاز، پتروشیمی و خودروسازی فورا لغو خواهند شد... همزمان با شروع به اجرای اقدامات هسته ای از سوی ایران در یک روز تعیین شده لغو تمامی تحریم ها به طور خودکار به اجراء در خواهد آمد».
آقای ظریف هم در کنفرانس مطبوعاتی خود بعد از قرائت بیانیه، در موضعی مشابه با این متن، گفت «کلیه تحریم های اتحادیه اروپا و آمریکا لغو می شود».
اما این سخنان با آنچه در بیانیه وزیر خارجه و خانم موگرینی درباره تحریمها گفته شده، تفاوت فاحشی دارد. بند مرتبط به لغو تحریمها در این بیانیه رسمی که توسط آقای ظریف قرائت شد، چنین بود «اتحادیه اروپایی، اعمال تحریم های اقتصادی و مالی مرتبط با هسته ای خود را خاتمه خواهد داد و ایالات متحده نیز اجرای تحریم های مالی و اقتصادی ثانویه مرتبط با هسته ای را، همزمان با اجرای تعهدات عمده هستهای ایران به نحوی که توسط آژانس بین المللی انرژی اتمی راستی آزمایی شود، متوقف خواهد کرد».
*با انجام کامل تعهدات ایران، ساختار تحریمهای اصلی بانکی و نفتی ایران تغییری نخواهد کرد
این بیانیه به روشنی، تنها بیانگر لغو تحریمهای «مرتبط با هستهای» بود. یعنی مطابق آنچه آقای ظریف و خانم موگرینی اعلام داشتند، حتی در صورت انجام کامل تعهدات ایران در این توافق – که به معنی تعطیلی کامل فناوری هستهای کشور است– هیچ تغییری در ساختار تحریمهای اصلی بانکی و نفتی ایران (که تحریم های کنگره آمریکا و غیرهستهای هستند) ایجاد نخواهد شد.
چرا که اولاً تأکید شده است که فقط تحریمهای مرتبط با هستهای موضوع بحثاند؛ اما دو طرف مذاکره خوب میدانند که تحریمهای اصلی ایران چندمنظوره اند (هسته ای، حمایت از تروریسم، نقض حقوق بشر، و...)، و توقف تحریم هایی که صرفاً مرتبط با هستهای اند، تغییری در ساختار تحریم های کشور ایجاد نمیکند.
ثانیاً مطابق این بند، همین تحریم های مرتبط با هستهای هم لغو نمیشوند، بلکه آمریکا فقط اجرای آنها را متوقف خواهد کرد. ثالثاً همین هم نه در ابتدای توافق، بلکه موقعی صورت خواهد گرفت که آژانس بین المللی انرژی اتمی انجام کامل تعهدات هسته ای توسط ایران را تأیید کند که خود آن هم با توجه به سابقه آژانس، داستان غمانگیز مفصل دیگری را به دنبال خواهد داشت.
خلاصه و نتیجه این وضع، در بیانیه رسمی کاخ سفید از توافق بدین ترتیب ذکر شده است «ایران در صورتی که به صورتی قابل راستیآزمایی به تعهدات خود پایبند باشد، تخفیف تحریمی دریافت خواهد کرد» و صراحتاً از حفظ ساختار تحریمهای ایالات متحده سخن گفته شده است «ذیل توافق، تحریمهای ایالات متحده مرتبط با مسئله تروریسم، نقض حقوق بشر و موشکهای بالستیک پابرجا خواهند بود».
*تمام دارایی هستهای با بخش کوچکی از تحریمها معامله شده است
در شرایطی که می دانید تمام دارایی هستهای کشور صرفا با برداشته شدن بخش بسیار کوچکی از تحریمها معامله شده است و میدانید که این بخش کوچک از تحریمها عملا هیچ یک از تحریم های اصلی را در برنگرفته است و هیچ گشایشی در اقتصاد کشور ایجاد نخواهد کرد، بعلاوه اینکه یقین دارید همین بخش کوچک هم نه فردای توافق بلکه بعد از اجرای تعهدات ایران و تدریجاً با گزارش های آژانس به شرط جلب رضایت صد در صدی شان و عدم سنگ اندازیهای همیشگی برداشته خواهد شد، معنای اینگونه امید واهی دادن به مردم با به کار بردن چنان عبارات موهومی درباره برداشته شدن تمام تحریم ها از فردای توافق چیست؟
آیا این سخنان حضرتعالی یادآور مرقومه های خیالی بعد از توافق ژنو و سخنرانی ها در رابطه با ترک برداشتن دیوار تحریمها و قولهای واهی دادن به مردم نیست که عملا بعد از نزدیک به یک سال و نیم معلوم شد هیچ نتیجه عملی را در برنداشته است؟ آیا ادامه بازی مذاکره تا این حد برای شما ارزشمند است؟
4- هر آنچه آمریکا از یک سال و نیم پیش خواسته بود محقق شد؛ صراحتا گزارش دهید از کدام یک از خطوط قرمز عقب نشینی نکردهاید؟
ریاست محترم جمهور؛ واقعاً جای سؤال اینجاست که شما از کدام یک از خطوط قرمز کشور در مذاکرات هسته ای عبور نکردهاید؟! و بر طبق کدام دستاورد اعلام پیروزی میکنید؟!
1. قرار بر این بود که توافقی دو مرحلهای صورت نگیرد که اکنون انجام گرفته است.
2. قرار بود تحریمها با سه شرط «همگی»، «یکجا»، و «در ابتدای توافق» مورد «لغو» واقع شوند، اما اکنون در زمینه تحریمهای اصلی و موثر بر کشور، یعنی تحریمهای کنگره آمریکا، قرار شده است «توقف اجرا» درباره «بخشی کوچک (تنها تحریمهای صرفاً هستهای)» از تحریمها، آن هم به صورت «تدریجی» و «پس از انجام تعهدات ما و بعد از رضایت آژانس» اتفاق بیفتد.
3. قرار بود ظرفیت غنیسازی 190 هزار سو را حفظ کنید و حداقل برای تأمین سوخت رآکتور بوشهر خودکفا بشویم که این موضوع با پذیرش فعالیت تنها 5060 سانتریفیوژ نسل یک طی 10 سال، به توان 6-5 هزار سو در سال محدود شده و از آن گذشته نیز حق ایران برای رسیدن به توان غنیسازیِ حداقل 190هزار سو را به کلی در بیانیهتان مسکوت گذاشتید و حتی بعد از 25 سال تضمینی به دسترسی ایران به صنعت واقعی هستهای دریافت نکردهاید.
4. قرار بود هیچ یک از مراکز هستهای کشور بسته نشوند و به طور خاص مرکز فردو صنعتی بماند که اکنون طبق اعلام خود آقای ظریف، فردو تبدیل به یک سایت تحقیقاتی بدون امکان غنیسازی و حتی وجود مواد شکافتپذیر در آن شده (در واقع یک مرکز غیرهستهای)، و طبق توافق اعلام شده توسط آمریکا حتی «ایران موافقت کرده حداقل به مدت 15 سال در فردو تحقیقات و توسعه مرتبط با غنیسازی اورانیوم را نیز انجام ندهد»!
5. قرار بود رآکتور اراک آب سنگین بماند، اما با پذیرش تغییر دادن قلب رآکتور اراک و اینکه «هسته اصلی (کنونی) رآکتور اراک نابود شده یا از کشور خارج شود»، عملاً فقط اسم «آب سنگین» برای رآکتور اراک حفظ شده است!
6. قرار بود حق تحقیق و توسعه ایران کاملاً حفظ شود که حداقل به مدت 10 سال به کلی از دست رفته است و پس از آن هم موکول به رضایت آژانس انرژی اتمی و طرف غربی شده است.
7. قرار بود ایران اگر تولید و به کارگیری ماشینهای سانتریفیوژ خود را متوقف میکند، لااقل سانتریفیوژهای فعلی خود را حفظ کند، که این موضوع در فردو و نطنز با برچیدن سانتیفیوژها زیر پا گذاشته شده است.
8. قرار بود امتیاز بازگشت ناپذیر ندهید که از بین رفتن انبوه سوخت تولید شده (کاهش ذخایر اورانیوم کشور از 10،000 کیلوگرم به 300 کیلوگرم) و بازطراحی اساسی رآکتور اراک و برچیدن تأسیسات فردو بعضاً به هیچ وجه بازگشت پذیر نیستند و یا بسیار مشکل قابل بازگشت هستند.
9. قرار بود به موضوعات غیرهستهای ورود نکنید که با گنجانده شدن تأمین نظر طرف مقابل در مسأله ابعاد احتمالی نظامی (PMD) به مسأله موشکی نیز در مذاکرات ورود کردهاید و این امکان را برای طرف غربی فراهم نمودهاید که به موازات پرونده هستهای، پرونده موشکی ایران را نیز باز و دور جدیدی از باجگیری را آغاز نماید.
همه اینها در حالی است که حتی بعد از مدت اجرای این توافق ابداً تکلیف تحریمها و صنعت هستهای کشور مشخص نشده است! و همین را باید دلیل این همه خرسندی مقامات آمریکایی از این توافق دانست؛ از جمله موضع رئیس شورای روابط خارجی آمریکا که به صراحت اعلام کرد: «به گونه خوشایندی از بیانیه لوزان حیرت کردم. دستاورد کنونی از آنچه انتظار داشتیم هم اساسیتر و قابل توجهتر بوده است».
*موارد توافق شده، مواضع آمریکا در گذشته است
واقعیت تلخ اینجاست که موارد توافق شده همان مواردی است که مقامات آمریکایی بارها و بارها به عنوان موضع آمریکا و شرایط توافق نهایی از نظر خود بیان کرده بودند و امروز نیز به آن دست یافتهاند. در حقیقت مو به مو خواسته آمریکاییها در این توافق اجرایی شده است.
سؤال اینجاست که در طول این یک سال و نیم دقیقاً مذاکرهکنندگان مشغول چه کاری بودهاند؟ و این جلسات متعدد دقیقاً به چه منظوری انجام شده است؟ ای کاش تیم مذاکره کننده به جای این خوش و بشها و هدیهای که برای نوهدار شدن آقای صالحی از طرف آمریکایی دریافت کردند، کوچکترین دستاوردی نیز برای ملت ایران از طرف مذاکراتی خود دریافت و با خود به کشور میآوردند.
در پایان باید گفت موارد ذکر شده فقط بخشی از دغدغههای فراوانی است که در رابطه با اتفاقات این روزهای سرنوشت ساز کشور و نتیجه مذاکرات لوزان و نیز زمینهسازیها برای رابطه با آمریکا و تغییر هویتی جمهوری اسلامی در جهان وجود دارد. مسائل دیگر، در بیانیههای تحلیلی بعدی، و نشستها و تجمعات روزهای آینده ذکر خواهد شد.»
این بود بازی برد برد؟
1- سال 1394 در نخستین روزهای خود با رخدادهای سرنوشتسازی همراه بود. بیانات رهبرمعظم انقلاب در حرم رضوی(ع) که باید از آن با عنوان «نقشه راه جمهوری اسلامی ایران» نه فقط برای سال 94 بلکه برای همه سالها یاد کرد و سه رویداد بزرگ دیگر که هر یک از آنها بهتنهایی میتواند در فهرست وقایع تاریخساز دنیای امروز جای گیرد. اول؛ حمله وحشیانه راهزنان شترسوار آلسعود با جنگندههای اهدایی آمریکا و اجارهای اسرائیل به مسلمانان مظلوم یمن که در ادامه آرزوی برباد رفته اجدادشان، ابولهب و ابوجهل و ابوسفیان صورت گرفته است. دوم؛ قلعو قمع تروریستهای تکفیری داعش در سوریه و عراق که نطفه حرام آنها در رحم اجارهای و مشترک غربی، عبری و عربی بسته شده بود و فرزندان روحالله در سوریه و عراق و لبنان با قلع و قمع آنها داغشان را بر دل والدین حرامی آنان گذاردند و سوم؛ مذاکرات هستهای در لوزان که متأسفانه نتیجه آن کام ملت را تلخ کرد. چرا که حریف به فریب و خدعه، خواستههای نامشروع خود را که طی 12 سال گذشته بر زمین مانده بود به ایران اسلامی تحمیل کرد و کلاه گشاد توافق ژنو را در پوشش بیانیه مطبوعاتی بر سر فعالیت هستهای کشورمان گذاشت. در ادامه یادداشت پیشروی شرح بیشتری از این ماجرا خواهیم داشت.
2- سه رخداد یاد شده و بیانات نوروزی رهبر معظم انقلاب اگرچه ممکن است در نگاه اول چهار موضوع جداگانه تلقی شوند ولی با نگاهی دقیقتر میتوان رشتهای را دید که هر چهار رویداد مورد اشاره را به یکدیگر گره زده است به گونهای که فقط در یک جغرافیا و فضای واحد قابل ارزیابی هستند.
الف: انقلاب اسلامی مردم یمن الگو گرفته از انقلاب اسلامی در ایران است و حمله وحشیانه آلسعود به مردم مسلمان این دیار به اعتراف آمریکا و متحدانش یک جنگ نیابتی - PROXY WAR- از سوی قدرتهای بزرگ است که تنها با هدف پیشگیری از تکثیر ایران اسلامی آغاز شده و ادامه دارد.
ب: هیلاری کلینتون وزیر خارجه سابق آمریکا در کتاب خاطرات خود با عنوان «گزینههای دشوار» اعتراف میکند که داعش را سازمان «سیا» برای مقابله با بیداری اسلامی پدید آورده و مینویسد؛ برای جلب حمایت دولتها از داعش به یکصد و چند کشور سفر کرده و آنها را متقاعد ساخته بود که پس از اعلام موجودیت داعش، این جریان را به رسمیت شناخته و از آن حمایت کنند، که دیدیم چنین کردند.
ج: چالش هستهای 12 ساله اگرچه تابلوی هستهای دارد ولی این تابلو فقط بهانهای برای تحریمهاست و تحریمها حربهای برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران است، نکتهای که مقامات رسمی غرب و مخصوصا آمریکا بارها به صراحت از آن یاد کردهاند و دقیقا به همین علت است که به قول حضرت آقا؛ آمریکاییها نمیخواهند چالش هستهای تمام شود و «دیوید فروم» تصریح میکند که هدف اصلی تحریمها در گام اول تغییر رفتار و در گام بعدی تغییر ساختار ایران است و صدها و بلکه هزاران نمونه دیگر از این دست که شرح آن به درازا میکشد.
بخشی از بیانات نوروزی رهبر معظم انقلاب و مخصوصا انتخاب شعار«دولت و ملت، همدلی و همزبانی» به عنوان شعار سال و اهمیت ویژه و سرنوشتساز آن را باید در این عرصه به ارزیابی نشست. حضرت آقا با توصیه به ملت برای همدلی و همزبانی با دولت و توصیههای بیشتر به دولت برای همسویی با ملت، در پیآنند که دولت و ملت را به صورت «امت واحده» به مقابله با تهدیدها و توطئههای دشمنان بیرونی فراخوانند. دشمنان ریزودرشتی که در دشمنی با ایران اسلامی با یکدیگر به ائتلاف رسیدهاند.
3- و اما، درباره نتیجه مذاکرات لوزان گفتنیهایی هست که به چند نمونه از آن اشاره میکنیم و گزارش مستندی از این ماجرا نیز یکی از دو تیتر اصلی کیهان امروز است؛
اول: آقایان ظریف و عراقچی اعضای محترم تیم هستهای کشورمان تا آخرین دقایق قبل از اعلام نتیجه مذاکرات تصریح میکردند که آنچه قرار است منتشر شود «بیانیه مشترک مطبوعاتی» است گفتنی است، بیانیه در تعریف حقوقی آن یک سند توضیحی یا توصیهای است که اجرای مفاد آن الزامآور نیست و چنانچه تعهد و الزامی در آن باشد، دیگر «بیانیه» نخواهد بود، بلکه نام آن «توافق» است ولی انتشار این - به قول آقایان بیانیه- نشان داد سند یاد شده حاوی تعهداتی است که ایران ملزم به اجرای آن است. بنابراین دولت محترم، برخلاف آنچه ادعا میکند، به یک توافقنامه تن داده است و سوال این است که چرا واقعیت را از مردم پنهان میکنند؟!
دوم: در بندهای مربوط به ایران در متن اصلی توافقنامه، از عبارت «IRAN HAS AGREED TO...- ایران موافقت کرده است که...» استفاده شده است و باید پرسید در کدام فرهنگ رسمی و شناخته شده حقوقی یا سیاسی، AGREEMENT مفهوم و معنایی غیر از «توافق» دارد؟ بنابراین چرا در مواجهه با مردم، این «توافقنامه» را بیانیه- DECLARATION- قلمداد کردهاید؟!
سوم: قرار بود و به صراحت اعلام شده بود که ایران به توافق دومرحلهای تن نمیدهد. ولی آقایان به شرحی که گذشت ابتدا یک توافق با چارچوب تعهدآور را پذیرفتهاند و بحث و توافق درباره جزئیات را به بعد موکول کردهاند! چرا این خط قرمز را که همان کلاهگشاد توافق ژنو است نادیده گرفتهاند؟!
چهارم: تأکید شده بود که فردو مرکز تحقیق و توسعه باشد و در آن دستکم 1000 دستگاه سانتریفیوژ برای غنیسازی به کار گرفته شود اما، آقایان موافقت کردهاند که در این مرکز حداقل برای 15 سال نهفقط غنیسازی اورانیوم صورت نپذیرد بلکه هیچگونه فعالیت تحقیق و توسعهای که مرتبط با غنیسازی اورانیوم باشد نیز انجام نشود و معلوم نیست دیروز جناب رئیسجمهور با چه توجیهی در گزارش تلویزیونی خود از حفظ تحقیق و توسعه در فعالیت هستهای کشورمان به مردم خبر میدهد؟!
پنجم: در توافقنامه لوزان تعهد کردهاند که از حدود 20 هزار سانتریفیوژ فعال فقط تعداد 5060 دستگاه آنهم از نوع IR-1 که نسل اول سانتریفیوژهاست در تاسیسات نطنز استفاده شود و متعهد شدهاند دستکم برای مدت 10 سال از سانتریفیوژهای پیشرفته مدلهای 2 و 4 و 5 و 6 و 8 که دستاورد دانشمندان هستهای کشورمان است استفادهای نشود! آیا میتوان از این تعهد که به معنای از دست دادن دستاوردهاست با عنوان دستاورد لوزان یاد کرده و به آن افتخار کرد؟!
ششم: ایران در توافق لوزان متعهد شده است که حداقل برای مدت 15 سال ذخایر اورانیوم غنی شده خود را از 10 هزار کیلوگرم کنونی به 300 کیلوگرم کاهش دهد و 9700 کیلوگرم دیگر را اکسیده کرده و از تیپ اورانیوم غنی شده خارج کند، آیا کاهش 9700 کیلوگرم اورانیوم غنی شده از ذخایر کشورمان که حاصل زحمات شبانهروزی و ایثار و شهادت دانشمندان هستهای است، درخور تقدیر است یا...؟!
هفتم: فقط نیمنگاهی به متن توافق لوزان به وضوح نشان میدهد امتیازاتی که ایران سخاوتمندانه تقدیم حریف کرده است، شفاف و قابل اندازهگیری است اما، آنچه حریف بر عهده گرفته است، مبهم، چندپهلو و تفسیرپذیر است به گونهای که «وعده نسیه» گویاترین تعریف برای آن است.
هشتم: قرار بود و مسئولان هستهای بارها اعلام کرده بودند که هیچ توافقی را بدون لغو همه تحریمها نمیپذیریم. ولی در متن توافق لوزان اولا؛ سخن از تعلیق در میان است و نه لغو، ثانیا؛ فقط بخشی از تحریمها تعلیق میشود، ثالثا؛ همین تعلیق نیز قرار است در فاصله 10 تا 15 ساله صورت پذیرد و رابعا که از همه بااهمیتتر است این که تعلیق بخشی از تحریمها به گزارش آژانس و راستیآزمایی تعهدات ایران موکول شده است و درباره بند اخیر گفتنی است که؛
الف: آژانس طی 12 سال گذشته علیرغم همه بازرسیها و اطمینان از صلحآمیز بودن فعالیت هستهای کشورمان حاضر به تأیید آن نشده است.
ب: از متن توافق برمیآید و پذیرش اجرای پروتکل الحاقی - بازرسی از هر مکان در هر زمان- نیز حاکی از آن است که این بازرسیها تحت عنوان PMD- ابعاد احتمالی نظامی- صورت میپذیرد، یعنی آژانس باید اعلام کند که در فعالیتهای نظامی ایران، هیچ نمونهای که احتمال - دقتکنید فقط احتمال- بهرهگیری از آن در سلاح هستهای وجود داشته باشد، دیده نشده است! و این در حالی است که به قول خانم وندی شرمن بسیاری از موشکهای ساخت ایران قابلیت حمل کلاهک هستهای دارند و باید نابود شوند! به بیان دیگر، گزارش آژانس از یکسو مشروط به آن است که از تولید موشکهای بالستیک دست بکشیم و موشکهای تولید شده را نابود کنیم و از سوی دیگر تعلیق تحریمها مشروط به همین گزارش آژانس خواهد بود و از آنجا که آژانس موشکهای بالستیک را تحت گزاره PMD ارزیابی میکند! تحریمهای تعلیق شده نیز در اولین بازه زمانی مجددا برقرار خواهد شد. یعنی امتیازات را دادهایم و تحریمها نیز به جای خود باقی ماندهاند! آیا این، همان فرمول «برد-برد»! مورد نظر است؟!
تفاوت های فاحش متن انگلیسی بیانیه لوزان با مطالب بیان شده توسط وزارت خارجه کشورمان
این عید نوروز مطلبی آماده کرده بودیم که ننوشتیم. کشور گل و بلبل ما هم که تعطیل است که خبری هم نیست. دیشب آن ملعون سخنانش و اتهاماتش به صورت زنده از شبکه خبر پخش شد!!
بگذریم از ذوق زدگی به اصطلاح استاد دانشگاهی که به اخبار نیمروزی آمده بود ...
و اما متن انگلیسی به اصطلاح بیانیه که بیشتر به مرحلهی اول یک توافق دو مرحله ای شبیه است ...
در لینک زیر می توان متن انگلیسی را مطالعه کرد:
http://www.state.gov/r/pa/prs/ps/2015/04/240170.htm
دیگر با داشتن مترجم گوگل و مختصری سواد دوره ی متوسطه، دست و پا شکسته با هر مکافاتی که شده ما بی سواد های بی شناسنامه توانستیم این بیانیه را بفهمیم، فهممان شد که صدر و ذیل آن با بیانیه منتشر شده به فارسی فرق می کند.
این هم متن فارسی خلاصه توافقات صورت گرفته:
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13940113000355
دیگه خودتان مقایسه کنین.
اصلا توافقی هم ممکن است بشود؟/شده باشد؟
پ. ن. منظورم این نیست که اصل بیانیه نسخهی آمریکایی آن است اما توجه کنیم که تلاشی هم برای تکذیب آن نشده هنوز!
عکسهای قدیمی از ایران
عکسهای زیر و عمدهی توضیحات آنها را اخیرا در theguardian.com دیدم. عکسها توسط عکاس آلمانی Casey Hugelfink گرفته شده اند و پس از سالها با برنامه Camera+ در آیفون پرداخته شده و به تازگی منتشر شدهاند. دوربین مورد استفادهی این عکاس 35mm Olympus OM است. او میگوید:
«من با یک ایرانی ازدواج کرده بودم و ما یک فروشگاه صنایع دستی در مونیخ داشتیم. برای همین ما ارتباطاتی با بازرگانان در بازار اصفهان داشتیم و من بارها بین سالهای 1980 و 1989 از ایران دیدن کردم. ما دیدارهای خانوادگی زیادی نیز داشتیم، با این همه من هرگز در ایران زندگی نکردم.
من حقیقتاً ایران و مردمش را دوست دارم. سالهای جنگ زمان سختی بودند و من کوپنهای ارزاق، خاموشیهای شبانه و درگذشتها در هر خانوادهای را به یاد میآورم. این اتفاقها به تدریج محو میشوند و چیزی که باقی میماند عشق و اشتیاق قوی مردم برای حمایت از همدیگر است.»
ششم اوت (آگوست) 1980، عکاس: Casey Hugelfink
یک مدرسه در اصفهان در ماه رمضان. معمولا خانمها را راه نمیدادند. اما نگهبان گفت که استثنا قایل میشود زیرا در آن زمان محصلان خواب بودند. اینگونه بود که من توانستم یک نگاه سریع به آن جا بیاندازم.
یک نانوایی در یافت آباد که در آن زمان روستایی در جنوب تهران بود. نهم نوامبر 1982، عکاس: Casey Hugelfink
اسبهای وحشی در یک منطقهی حفاظت شده نزدیک بندر انزلی که فقط با قایق قابل دسترس بود. پانزدهم اوت (آگوست) 1980، عکاس: Casey Hugelfink
امام زاده داوود در رشته کوه البرز نزدیک تهران، عکاس: Casey Hugelfink
بازار تجریش در شمال تهران. هفدهم نوامبر سال 1982، عکاس: Casey Hugelfink
علمی در یافت آباد، علمها در اصل برای جنگ بودند تا به عنوان چیزی شبیه پرچم حمل شوند. اما در ایران قرن 17 ام کمکم در مراسم مذهبی استفاده شدند نه توسط جنگ جویان بلکه توسط محبان. نهم نوامبر سال 1982 عکاس: Casey Hugelfink
رژه رفتن به میدان نبرد (بالا) و بازگشت از میدان نبرد (زیر) مطمئن نبودم میتوانم عکسهایی مانند اینها بگیرم که جنگ و مرگ را عریان نشان میدهند [جملاتی با تشخیصم حذف شده است، مترجم] اما احساس ضرورت کردم که این عکسها را بگیرم. عکاس: Casey Hugelfink
بازگشت از نبرد. عکاس: Casey Hugelfink
مسجد تجریش، هفدهم نوامبر 1982، عکاس: Casey Hugelfink
زنان فوتبال بازی میکنند. در پیامی خطاب به غرب: بله ما محجبه هستیم، مذهبی هستیم و به انقلاب اسلامی بله گفتیم. اما به هیچ عنوان oppresses نیستیم از زندگی لذت میبریم و فوتبال بازی میکنیم. عکس از Casey Hugelfink.
زمین بازی بچهها در رشت، عکاس: Casey Hugelfink
بازار کتاب در قم، عکاس: Casey Hugelfink
بندر انزلی، عکاس: Casey Hugelfink
بندر انزلی، عکاس: Casey Hugelfink
خیابانی در یافت آباد. خانوادهی همسرم در آن جا یک منزل تابستانی داشتند که باغی بزرگ در آن بود با درختان میوه از هر نوعی که روی زمین میروید. جای قشنگی بود. امروز توسط شهر تهران بلعیده شده است و دیگر باغی وجود ندارد. عکاس: Casey Hugelfink
درویشی در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) عکاس: Casey Hugelfink
ماسوله، شهرکی در غرب گیلان، عکاس: Casey Hugelfink
خیابانی در ماسوله، غرب گیلان، 26 مارس 1989، عکاس: Casey Hugelfink
خیابانی در ماسوله که اخیرا در شبکهی اسپانیایی زبان جمهوری اسلامی نشان داده شد. عکاس: Casey Hugelfink
قطع برق در یافت آباد. باغ خانوادگی یک سیستم آبیاری مصنوعی داست که توسط یک مهندس آلمانی در قرن 19 ساخته شده بود. در طول جنگ ایران و عراق روزهای زیادی بود که آب و برق قطع بود. مجبور بودیم ظروف را در استخری که آب باقی مانده در آن جمع میشد بشوییم. 10 نوامبر 1982، عکاس: Casey Hugelfink
عکاس در قم با دو فرزندش و یک دوست عکس از Casey Hugelfink
کوچه رضایی نزدیک بازار تهران. 13 نوامبر 1982. عکس از Casey Hugelfink
نصف سربازان اضافه هستند!
با 50 درصد سربازان کنونی هم میشود نیاز نیروهای مسلح را برطرف کرد؛ این را اگر ما بگوییم یا حتی فردی چون نمایندگان مجلس، دولت مردان، اساتید دانشگاه و امثال ایشانمطرح کنند، ممکن است غیر کارشناسی خوانده شده و به این دلیل که بر بحث محاط نیستیم، مردود خوانده شود اما این ادعا را فردی مطرح کرده که سالها در بطن جریان بوده و حرفش قابل اتکا و اعتناست.
به گزارش «تابناک»، طی روزهای گذشته و به فاصله کوتاهی از تصویب قانون تعیین جریمه برای سربازان غائب و تعیین چگونگی معاف شدن ایشان به ازای دریافت مبالغی خاص، همایی با عنوان «سربازی و راهکارهای عادلانه» در دانشگاه تهران با حضور جمعی از مسئولان برگزار شد که برخی مطالب طرح شده در آن، جا دارد که به دقت مورد توجه قرار گرفته و دستمایه طراحی مکانیزمی جدید برای خدمت وظیمه عمومی در کشور یا همان سربازی شود.
از جمله میهمانان این همایش، محمدرضا اکبر حلوایی، معاون پیشین سازمان وظیفه عمومی ناجا بود که پس از ایراد سخنرانی در این همایش، در نشست پرسش و پاسخ با دانشجویان و دیگر میهمانان همایش حضور یافت و به موضوعاتی اشاره کرد که کمتر سابقه داشته مشابه شان را از زبان فردی که در این باره مسئولیت داشته بشنویم؛ موضوعاتی که گاه در جامعه به کرات از زبان مردم شنیده میشود ولی شنیدن ا« از زبان مسئولان (ولو آن فرد مسئول سابق لقب بگیرد) بدیع به نظر میرسد. مانند اینکه «سربازان به نسبت افرادی که معاف میشوند، هیچ مزیتی ندارند و حتی عقب تر قرار میگیرند.»
با این مقدمه میتوان دریافت که در این همایش چه سخنان جالبی مطرح شده است؛ جملاتی که نیاز به توضیح و تفسیر ندارند و چه بسا اگر عینا نقل شوند، راحت تر میتوانند شائبات را برطرف نمایند. بر این اساس برخی از سخنان معاون سابق سازمان وظیفه عمومی ناجا را عینا درج میکنیم:
* سربازی یک موضوع تک بعدی نیست، اما به جنبه های دیگر آن نگاه نمیشود؛ به عنوان مثال حوزه اقتصادی. سربازی یعنی درگیر کردن یک جوان به مدت بیش از دوسال، به طوری که سه یا چهار ماه قبل از سربازی و سه یا چهار ماه بعد از سربازی این جوان را درگیر میکنیم و یک نیروی مولد اقتصادیِ جوان و کارافرین را از محیطی که در ان تاثیرگذار است، به محیطی بدون بهره وری کافی منتقل میکنیم.
* در حوزه فرهنگ؛ افراد با تفکرات و آداب و رسوم و فرهنگ متفاوت را در یک محیط پادگانی با یک تراکم انسانی زیاد و مدت زمان بالا جمع میکنیم که البته موجب تبادل فرهنگی هم میشود اما از این اتفاق هیچ هدف خاصی دنبال نمیشود.
* در حوزه اجتماعی؛ مشکلات محیط های پادگانی و تاثیراتی که بعدا در رفتار اجتماعی فرق باقی میماند.
* در حوزه خانواده؛ از روزی که فرزند پسر به دنیا میآید، دغدغه سربازی برای خانواده شروع میشود، حتی خانواده هایی که برای معافیت فرزندشان دست به هرکاریمیزنند هم از این دغدغه بی بهره نیستند.
* در حوزه تحصیل؛ برخی برای نرفتن به سربازی تحصیلاتشان را طولانی میکنند و حتی به خاطر سربازی به دانشگاه میروند، ولو به یک رشته بی ربط. در هر حال هزینه کاذب به ایشان و کشور تحمیل میشود. سوای آن، کسانی که به سربازی میروند از تحصیل محروم میشوند و شرایط سربازی به گونهای پیش میرود که مشوقی برای تحصیل افراد پس از سربازی وجود ندارد.
* سربازی حتی در حوزه تامین امنیت هم هدفمند نیست، چرا که استراتژی مناسبی برای آن تعریف نکرده ایم. از سال ١٣٠٤ تا کنون تغییر اساسی در سربازی صورت نگرفته، در حالی که زمان سربازی پس از انقلاب از ١٢ ماه الی ٢٨ ماه تغییر کرده است. استراتژی تعریف شده ای هم برای یک سرباز وجود ندارد و معلوم نیست که یک سرباز قبل و بعد از سربازی چه ویژگی هایی باید داشته باشد.
* این قانون علاوه بر اینکه الزامی و اجباریست، هیچگونه ابزار تشویقی در آن لحاظ نشده و اهرم های تنبیهی در آن هم قوی نیستند. تنها امتیاری که به یک فرد سربازی رفته میدهیم این است که در حداکثر سن استخدام، مدت سربازی فرد را هم لحاظ کنیم!
* فرد حین خدمت امتیازی ندارد و نسبت به یک فرد معاف از خدمت عقب تر قرار میگیرد.
* مطابق با آمار، در سی سال گذشته اعزام سربازان حدود ٦٤ درصد مشمولان سربازی بوده است، البته در سال هایی کمتر از ٥٠ درصد و در سال هایی بیش از ١٠٠ درصد به خدمت اعزام کرده ایم. از ٣٦ درصد باقی مانده که به خدمت نمیروند، بنا برگفته مسولین نظام وظیفه ١٠ الی ١٥ درصد غایب وجود دارد که معنای آن این است که 20 درصد هم معاف میشوند.
* سربازی در ذهن مسئولین مسئله ای است که وقتی میخواهیم به فردی یک امتیاز بسیار بزرگ دهیم، او را از سربازی معاف میکنیم؛ مثل معافیت ایثارگران، مدال آوران ورزشی و المپیادهای علمی و... پس با این نگاه، سربازی خدمت مقدس تلقی نمیشود بلکه یک اقدام سخت است.
* غایبان به نسبت کسانی که به خدمت میروند در زندگی جلوتر هستند و جالب آنکه هرچند سال مشکل ایشان مطرح شده و برایشان تسهیلاتی مثل خرید خدمت، عفو یا ... در نظر میگیریم.
* دوران آموزشی اصلا متناسب با نیازهای نیروهای مسلح برگزار نمیشود؛ آموزش های سنتی در مراکز آموزشی از هر لحاظ استاندارد نبوده و مراکز آموزش محیط های خشک نظامی هستند که روابط عاطفی نامناسب در آنها موج میزند.
* در بکارگیری سربازان تبعیض داریم؛ یکی در شهر خودش تا بعد از ظهر خدمت میکند و دیگری در مرز به صورت شبانه روز به خدمت مشغول است.
* سربازی هزینه تحمیلی به خانواده ها هم هست چراکه هزینه رفت و آمد سرباز بر عهده خانواده است.
* فردی که به خدمت میرود، جبران نیامدن دیگران به خدمت را (جبران غیبت سربازان غائب را) هم باید بکند.
* در صورتی که در نیروهای مسلح بخواهیم از تکنولوژی استفاده کنیم، نمیتوانیم سربازان را به واسطه مدت زمان کوتاه خدمت به کار بگیریم و از سوی دیگر، به دلیل ملاحظات امنیتی هم سرباز کارامد نیست.
* مدعی پیشرفت در تکنولوژی نظامی هستیم اما از سیستم دوربین مدار بسته -که نارسایی های نیروی انسانی را هم ندارد- استفاده نمیکنیم تا از جوانان به عنوان سرباز برای پست نگهبانی استفاده نشود.
* نیاز واقعی نیروهای مسلح ٤٠٠ هزار نفر در سال نیست اما چون سرباز را به عنوان نیروی کار ارزان قیمت نگاه میکنیم، نگران اتلافش نیستم وگرنه با ٥٠ درصد سربازان کنونی هم میشود نیاز نیروهای مسلح را برطرف نمود.
* در شرایط امروز، استفاده از نیروی انسانی در جنگ ها قابل تامل است. با اطمینان عرض میکنم در شرایط بحرانی نمیشود بر روی این سربازان حساب کرد چرا که روی انگیزه آنان و روحیاتشان کار خاصی انجام نشده است؛ من اصلا شیوه فعلی سربازی را نمیپذیرم. هیج سربازی نیست که به او شغلی مشخص با وظایف مشخص به او سپرده باشند.
* هیج زمینه ای برای بروز استعداد، توانایی ها و قابلیت های کاری ایشان ایجاد نمیکنیم. تحصیلات داشتن برای سرباز به درجه های روی دوش او محدود میشود نه استفاده کارامد. بحث من سربازی حرفه ای نیست، باید سیستم نظامی ما سیستم حرفه ای پرور باشد و بحث دفاع ملی را در قالب بسیج و با عمومی کردن دفاع پیگیری کرده و در حوزه نظامی گری باید آموزش های حرفه ای برای تسلیحات جدید و پیشرفته را در دستور کار قرار دهیم.
کافی است بند بند جملات فوق را مورد مداقه قرار داده و به عنوان نظرات فردی که سالها ارتباط بسیار تنگاتنگی با مسائل وظیفه عمومی داشته و با اشکالات و محاسن سربازی از نزدیک آشناست، به آنها بنگریم تا دریابیم که آنچه به عنوان انتقادات عمومی به سربازی مطرح میشود، نه مشکلاتی دیده نشده و درک نشده، که مشکلاتی آشکار هستند که مسئولان نظام وظیفه هم به آنها واقفند ولی ظاهرا کسی تمایلی به رفع و رجوعشان ندارد؛ آیا چنین موضوعی شبهه برانگیز نیست؟!
منبع: http://www.tabnak.ir/fa/news/478927/%D9%86%D8%B5%D9%81-%D8%A7%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF-%D8%A7%D8%B6%D8%A7%D9%81%D9%87-%D9%87%D8%B3%D8%AA%D9%86%D8%AF
حیف نان بودن!
یعنی عریض و طویل مال یک لحظه است. هیولا، گنده بک، غولتشن، بزرگ، سنگین، پر خرج، غیر قابل بهینه سازی، خسته، داغون، قدیمی و از همه مهم تر بی خاصیت! کلی از سایتهای اینترنتی کشورمان این گونه هستند! حیف نان هستند!
وبلاگ حاضر را از سال ۱۳۸۶ آغاز کردم. کوشیدم فهم خود را از دنیا و مافیها با رعایت انصاف و بدون تعصب بیان کنم. طبیعتاً در رفتار و گفتار بسیاری انسانها نکاتی هست که دستکم در ظاهر متناقض میرسد، پس اینجا هم از چنین تناقضاتی خالی نخواهد بود. صمیمانه خواهشمندم نظراتتان را با من در میان بگذارید.