۲۰ مطلب در مهر ۱۳۹۱ ثبت شده است

هر وقت غصه‌دار شدید

هر وقت غصه‌دار شدید، برای خودتان و برای همه مؤمنین و مؤمنات از زنده ها و مرده ها و آنهایی که بعدا خواهند آمد، استغفار کنید. غصه دار که می‌شوید، گویا بدنتان چین می خورد و استغفار که می کنید، این چین ها باز می شود.
حاج محمداسماعیل دولابی
۲ ۰ ۳ دیدگاه

یا رئوفُ یا رحیم

امام رضا علیه السلام فرمودند: پدرم علیه السلام را در خواب دیدم که فرمودند: ای پسرم آنگاه که در شدت و سختی قرار گرفتی، ذکر «یا رَئوفُ یا رَحیم» را زیاد بگو. آنچه را ما در خواب می بینیم، مانند آن چیزی است که در بیداری می بینیم.(1)

   حضرت در این روایت سقفی برای تعداد این ذکر نمی فرمایند. فقط می فرمایند زیاد ذکر « یا رئوف یا رحیم» را بگو. این ذکر خطاب به خداوند است. یعنی به رأفت و رحمت الهی، خدا را بخوان که شدت از تو برطرف گردد. چه بسا در این روایت یک جنبه های ذوقی هم باشد. زیرا یکی از القاب امام رضا علیه السلام رئوف است که پدر بزرگوار ایشان سفارش به ذکر «یا رئوف یا رحیم» می فرمایند. این ذکر موجب گشایش در کارها می شود اگر بخواهیم.

----

(1) بحارالانوارج 95 ص 283

۱ ۰ ۳ دیدگاه

حافظ و اعتراف

ساعت 23 روز 20 مهر، رادیو هفت با موضوع بزرگداشت حضرت حافظ برنامه داشت. در قسمتی از برنامه مجری داشت در مورد شاخ نبات، دختری که حافظ عاشق آن شده بود و در نهایت با او ازدواج کرد سخن می گفت.
از نزدیکان کسی در حالی که اَپ فال حافظ را در تلفن همراهش باز می کرد، با خنده به حافظ گفت «بگو این دختره کی بوده!» و بعد دکمه را فشار داد:

می‌فکن بر صف رندان نظری بهتر از این           بر در میکده می کن گذری بهتر از این
در حق من لبت این لطف که می‌فرماید           سخت خوب است ولیکن قدری بهتر از این
آن که فکرش گره از کار جهان بگشاید             گو در این کار بفرما نظری بهتر از این
ناصحم گفت که جز غم چه هنر دارد عشق      برو ای خواجه عاقل هنری بهتر از این
دل بدان رود گرامی چه کنم گر ندهم              مادر دهر ندارد پسری بهتر از این
من چو گویم که قدح نوش و لب ساقی بوس    بشنو از من که نگوید دگری بهتر از این
کلک حافظ شکرین میوه نباتیست بچین           که در این باغ نبینی ثمری بهتر از این

غزل شماره 404 دیوان خواجه شمس الدین محمد بن بهاءالدّین حافظ شیرازی
من که واقعاً متعجب مانده بودم!
۱ ۰ ۵ دیدگاه

انتقاد از وضعیت خودرو سازی در ایران؛ نه غر زدن، نه حدیث نفس!

همه برای خودرو سازان داخلی، خودرو سازان داخلی برای هیچ کس!
---
ملّی:
داستان خودروی ملی که یاد دوستان هست. اول پژو پرشیا بود که بعد شد سفیر بعد شد پارس! همان پژو 406 فرانسوی با دل و جیگر پژو 405 و البته با رنگ و لعاب ملی!

بعدتر سمند آمد که به قول مجله‌ی گل آقای خدا بیامرز:
«به بادی جمله‌ی اعضاش بند است
همان خودرو که نام آن سمند است
به تبلیغات ملی نام دارد
ولی در اصل made in England است»
پلت فرم های ایرانی هم که شاه‌کار بودند یعنی کسی باور می کرد بشود پراید را هم کرد خودروی ملی!
کامیون ملی کاوه هم که افتضاحش مملکت را گرفت!
با دو کلمه خیلی بازی شده متأسفانه یکی کلمه‌ی خودکفایی یکی هم کلمه‌ی ملی!
امسال که سال تولید ملی است باید تکلیف این داستان مشخص بشود!
---
کیفیت:
به راستی اگر خودروی ملی ما سال 79 زاده شده بود، اکنون وضعیت خودرو سازی ما این بود؟
اگر امروز مردم تندر 90 را می پسندند و آن را ترجیح می دهند به پژو 405 و خانواده اش، فنآوری خودرو سازی ایران خودرو و اعوان و انصارش نیست که رشد کرده بلکه این رنو است که از پژو محصول بهتری ساخته! که الحمدلله هیچ کدام زیر بیرق ایران خودرو و سایپا رشد نکرده اند.
---
سر مست از کاهش تولید و رکود اقتصادی:
غم انگیزتر داستان کسانی است که اتومبیل را خریده اند و از افزایش قیمت آن خوشحال هستند! که این خوشی نه از ثروت مند شدن است که همان میزان ارزش پول پایین آمده است بل متأسفانه این خوشی خوشی پایین تر رفتن فرو دستان و بالا رفتن اختلاف فقیر و غنی است.
----
آقای ایران خودرو!
به قول کاوه‌ی آهنگر و از زبان حکیم فردوسی:
اگر هفت کشور به شاهی تو راست

چرا رنج و سختی همه بهر ماست!

پ. ن. از این هم تلگرافی‌تر بتوانیم، می‌نویسیم. وقت شمای با مرام که این وبلاگ را می‌خوانی، ارزش دارد.
پ. ن. 2: این خبر را که خواندم، به ذهنم رسید که قیمت حاشیه‌ی بازار را می توان به قیمت کارخانه نزدیک کرد. قیمت کارخانه را که نمی توان به قیمت بازار نزدیک کرد! یعنی فقط در صورت افزایش عرضه و تحویل های فوری قیمت بازار به قیمت کارخانه نزدیک می شود و گرنه قیمت بازار همیشه از قیمت کارخانه گران تر است.
۲ ۰ ۲ دیدگاه

شأن طلبگی

ولی فقیه در سفر به کرمانشاه: من یک گلایه کوچکی هم دارم. آن گلایه این است که من وقتی توی خیابانهای کرمانشاه رفتم، دیدم به شکل غیر متعارفی عکس‌های بزرگی از چهره ی این حقیر در مسیر نصب شده - به افراط، به اسراف. چرا؟ این همه عکس! این کار چند تا اشکال دارد: یکی این که اینها هزینه بر است. ثانیاً این نحوه ی کار کردن و عکس زدن و تبلیغهای اینجوری، مناسب وضع ما و شأن نظام جمهوری اسلامی و شأن  طلبگی ما نیست.
۱ ۰ ۱ دیدگاه

باران

قاصد روزان ابری
داروگ
کی می رسد باران؟
۰ ۰ ۰ دیدگاه

حاجت برادر دینی

قال الصادق علیه السلام: به خدا و محمد (ص) و علی (ع) ایمان نیاورده است کسی که هرگاه برادر دینی اش برای رفع نیازی به او مراجعه می کند، با چهره ای خندان با او برخورد نکند اگر رفع حاجتش به دست اوست، باید به انجام آن بشتابد و اگر کار از دست او بیرون است، سراغ دیگری رود و از طریق دیگران مشکل او را حل کند.

۱ ۰ ۲ دیدگاه

سیاست های اشتباه

منظورم دولت نیست. خوب تر بگویم اصلاً دولت منظورم نیست، منظورم آقایان کارشناس نوابغ اقتصاد که توپ تکانشان نمی دهد است. منظورم آن هایی است که سال آخر این دولت را ـ در کمال نا مردی ـ با سال آخر دولت های قبلی مقایسه می کنند است.

یک نمونه از این نظرات

در مورد ارز اول چند تا از نظرات این نابغه ها را عرض کنم:

1. ممنوع کنید واردات را.

از این دست نظرات خیلی خوب است؛ یعنی خیلی مفرح و روح بخش هستند. یک نابغه‌ی دیگر گفته 80 درصد واردات اضافی است. سوال من این است: یعنی کامپیوتر، تجهیزات پزشکی، قطعات صنعتی، آلیاژ های مورد نیاز، تجهیزات نفتی، بذر، دارو های خاص، چوب، کاغذ و هزار قلم اثاث ضروری دیگر فقط بیست درصد است؟

آن هایی که می گویند واردات خودرو باید ممنوع شود، آیا فکر نمی کنند قیمت خودرو های موجود در بازار چند برابر خواهد شد؟ و آیا نمی دانند که قیمت خودروی خارجی قیمت تولید داخلی را نیز تعیین می کند.

خیلی جالب است که نقض غرض یکی از اصلی ترین آفات این دوستان است.

بله من هم معتقدم نباید بین ارز دولتی و آزاد فاصله زیاد شود. اما اینکه واردات ممنوع شود به قاچاق رونق می دهد. اصلاً دولت ارز را چه قدر می تواند ذخیره کند؟ اصلاً دیگر چرا نفت بفروشد؟

2. خوب نفت هم نفروشید!

عجب! این دسته خیلی جالب تر هستند. کل داستان این است که دشمن به هدفش که همانا حذف ما از داد و ستد جهانی است نرسد. بعد این دوستان می فرمایند کلاً صادرات و واردات متوقف شود.

3. داد و ستد دلار ممنوع باشد.

باز هم خیلی عجب! کجای دنیا داد و ستد ارز ممنوع است؟ داد و ستد نباید ممنوع باشد، باید شفاف باشد. انبار کردن ارز باید ممنوع باشد. اکنون متأسفانه نظارتی وجود ندارد. همین مقدار ارزی که دست مردم است اگر در بانک باشد چه قدر خوب می شود.

4. قیمت ارز را ثابت نگه دارید!

جدا از اینکه اگر داد و ستد دلار ممنوع باشد، قیمت ارز چه معنایی می تواند داشته باشد؟ وقتی تورم روی ریال در بهترین حالت دو رقمی است. چه کسی گفته نرخ ارز باید ثابت بماند. پارادوکسی که این دوستان به آن پاسخ نمی دهند این است که اگر تورم وجود داشته باشد، ارز گران می شود، یا اینکه بالا رفتن نرخ ارز تورم ایجاد می کند یا هر دو.

---    ---    ---

اما چند نکته‌ی دیگر:

الف. ببینید دوستان علاقه مند یا منتقد دولت، نمی شود دستور بدهیم ارز دانشجویی متوقف شود! ارز مسافرتی متوقف شود. ارز نفتی هم در بازار عرضه نشود، بعد قیمت ارز اصطلاحاً Sky Rocket نشود!

ب. چرا هیچ کس تحریم ها را در نظر نمی گیرد؟ خوب انتقال ارز مشکل دارد. اسکناس هم محدودیت های خودش را دارد. در این میان عده‌ی کثیری هم وارد بازار شوند و برای انبار کردن اسکناس بخرند، چه اتفاقی می افتد؟

ج. در پازل دشمن بازی کردن کاری است که خیلی ها می کنند. اشاره ی دوباره به موضوع مرغ مسخره است. همان موقع هم خبری نبود، الآن کیلویی 4250 است در خیابان کارگر شمالی تهران.

د. اگر دشمن که قسمت عظیمی از اقتصاد دست اوست، به شما پول ندهد (ارز) طبیعی است که قیمت ارز بالا برود. حالا این خیلی احمقانه نیست که ذخایر ارز ـ که در طول چند سال جمع شده ـ را به رایگان بدهی به بازار که مثلاً تعادل ایجاد شود؟ بله این به معنای حواب دادن تحریم نیست. کسی هم مدعی این نشده است. بالا رفتن ارز روند خروج ارز را کند می کند. در هر حال بالا رفتن قیمت ارز و اینکه بگوییم متأثر از تحریم است به معنای مخالفت با ولی فقیه نیست. بیانات ایشان هم در دیدار روز 12 مهر نود و یک با نخبگان نشان می دهد که بالأخره یک گردنه‌ی تاریخی وجود دارد، که در حال عبور از آن هستیم.

ه. آن هایی که تحلیل های سوپر انقلابی دارند، می دانند که خیلی از حرف های زیبایشان به معنای تعطیلی تجارت است؟ همه ی این آدم هایی که بی کار می شوند، اصلاً مهارت دارند بروند در بخش تولید؟

و. آیا جز تخصیص ارز با نرخ شناور به واردات دارای اولویت و دانشجویی و مسافری راه دیگری هم برای کنترل بازار ارز وجود دارد؟ آیا دولت ـ البته با تأخیر ـ همین راه را پیگیری نمی کند؟

۱ ۰ ۴ دیدگاه

تبلیغ غیر مستقیم؛ پوچی یا منزلت؟

در این پست می‌خواهم به تفکری اشاره کنم که باعث جلوگیری از انواع حرکت‌های مثبت در زمینه‌های مختلف از جمله تبلیغ غیر مستقیم می‌شود. این تفکر هر چند نشان می‌دهد که تفکری دینی است با جریان اصیل اسلام و ولایت زاویه دار است. از نمود های این تفکر اشاره‌ی غیر مستقیم به بی فایده بودن هر گونه فعالیتی جز فعالیت دینی است. از این دیدگاه فعالیت‌های دیگر هیچ کدام ارزش ندارند که به آن‌ها پرداخته شود.

افرادی که این تفکر در آن‌ها نفوذ کرده است، افراد بدی نیستند. این تفکر تئوریسین مخصوصی ندارد و به وضوح از جریان دین و روحانیت جداست اما افراد با دغدغه های بسیار پیچیده‌ی امروزی وقتی که نابسامانی‌ها را در جامعه می‌بینند بعضاً در دام این نوع طرز فکر می‌افتند.

با یک مثال ادامه می‌دهم. برنامه‌ی تلویزیونی رادیو هفت برنامه ای ترکیبی است که سعی می‌کند با استفاده از ادبیات کهن و معاصر، چهره های آشنا و مصاحبه های مخصوص، دکور خاص و فضای شاعرانه به اهداف خود و جلب مخاطب در رسانه‌ی ملی برسد، مورد نقد غیر منصفانه‌ی شدید بعضی از این دوستان است. البته این برنامه کاملاً قابل نقد است و می‌توان در خیلی امور و از جمله برنامه‌های رسانه‌ها نظر داد و اصلاح نمود. اما نکته‌ی خیلی مهم آن است که بدانیم تفکر فوق‌الذکر چنین فضای امید بخشی را پوچ می‌داند. در حالی که اساساً یکی از رسالت‌های رسانه و مخصوصاً رسانه‌ی ملی در عصر حاضر امید بخشی، تقویت زبان و ادبیات مادری، ترویج مطالعه و اخلاق و مواردی از این دست است. در چنین چارچوبی برنامه ای که بتواند بدون بهره گیری از هر آنچه که حرام و ممنوع است مخاطب را از پای تلویزیون‌های مسموم (تا پیش از این خارجی ولی کم کم با رشد سریال‌های درب و داغان داخلی!) جمع کند، برنامه‌ی شریفی است و قس علی‌هذا.

علی رغم هر چه در بندهای فوق گفته شد باید معروض بدارم که تعصبی روی نقد تفکر مزبور ندارم. این روزها دوباره تبلیغ غیر مستقیم که کارآمدی آن بارها تجربه شده است، کم کم به محاق می‌رود. البته این افول علل زیادی دارد که اکنون مجال بحث درباره‌ی آن‌ها نیست.

مظلومیت دین در این نوع تفکر آنجا مشاهده می‌شود که بدانیم دین برای زندگی انسان‌ها عرضه شده است یعنی اگر فعالیت غیر دینی (یعنی غیر عبادات و مناسک) را پوچ بدانیم، فلسفه‌ی عرضه‌ی دین را خدشه دار کرده‌ایم.

باز هم تأکید می‌کنم که هدف نقد یک جریان نیست، چون اساساً چنین جریانی وجود ندارد. نقد تفکری است که خزنده به افراد نفوذ می‌کند و ممکن است افراد با علم به هر آنچه عرض کردیم و حتی خیلی بیش از آن، نا خود آگاه به ورطه‌ی چنین افکاری درافتند.

۰ ۰ ۳ دیدگاه


وبلاگ حاضر را از سال ۱۳۸۶ آغاز کردم. کوشیدم فهم خود را از دنیا و مافیها با رعایت انصاف و بدون تعصب بیان کنم. طبیعتاً در رفتار و گفتار بسیاری انسان‌ها نکاتی هست که دست‌کم در ظاهر متناقض می‌رسد، پس اینجا هم از چنین تناقضاتی خالی نخواهد بود. صمیمانه خواهشمندم نظراتتان را با من در میان بگذارید.