۱۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ولی فقیه» ثبت شده است

مروری بر بیانات مقام معظم رهبری در آخرین دیدار با دانشگاهیان (یک از پنج)

«یک نکته‌ى دیگرى هم که من یادداشت کرده‌ام و خوب است که تکرار کنم، این است: از پیشرفت علمى در کشور براى گسترش و نفوذ زبان فارسی استفاده شود. زبان خیلى مهم است برادران و خواهران عزیز! اهمیت زبان ملى یک کشور براى خیلى‌ها هنوز دانسته و شناخته نیست. زبان فارسى باید گسترش پیدا کند. باید نفوذ فرهنگىِ زبان فارسى در سطح جهان روزبه‌روز بیشتر شود. فارسى بنویسید، فارسى واژه‌سازى کنید و اصطلاح ایجاد کنید. کارى کنیم که در آینده، آن کسانى که از پیشرفتهاى علمى کشور ما استفاده میکنند، ناچار شوند بروند زبان فارسى را یاد بگیرند. این افتخارى نیست که ما بگوئیم حتماً زبان علمى کشور ما فلان زبان خارجى است. زبان فارسى اینقدر ظرفیت و گنجایش دارد که دقیق‌ترین و ظریف‌ترین علوم و دانشها میتوانند با این زبان بیان شوند. ما زبان پرظرفیتى داریم. کمااینکه بعضى از کشورهاى اروپائى هم نگذاشتند زبان انگلیسى تبدیل شود به زبان علمى آنها - مثل فرانسه، مثل آلمان - اینها زبان خودشان را به عنوان زبان علمى در دانشگاههایشان حفظ کردند. مسئله‌ى زبان، مسئله‌ى بسیار مهمى است؛ واقعاً احتیاج دارد به این که حمیت به‌خرج دهید. یکى از اهتمامهائى که دولتهاى آگاه و هوشیار در دنیا انجام میدهند، تکیه بر روى گسترش زبان ملى‌شان در دنیا است. متأسفانه با غفلت خیلى از کشورها، این کار اتفاق نیفتاده؛ حتّى زبانهاى بومى را، زبانهاى اصلىِ بسیارى از ملتها را بکلى از بین برده یا تحت‌الشعاع قرار داده‌اند. بنده از پیش از انقلاب، از اینکه واژه‌هاى بیگانه بى‌دریغ در دست و زبان مردم ما به کار میرفت و به آنها افتخار میکردند - کأنه کسى اگر چنانچه یک مطلبى را با یک تعبیر فرنگى بیان کند، این را یک افتخارى میدانست - همیشه رنج میبردم؛ متأسفانه تا امروز هم این باقى است! خیلى از سنتهاى غلط پیش از انقلاب، با انقلاب از بین رفت؛ این یکى متأسفانه از بین نرفت! یک عده‌اى کأنه افتخار میکنند که یک حقیقتى را، یک عنوانى را با یک واژه‌ى فرنگى بیان کنند؛ در حالى که واژه‌ى معادل فارسى براى آن عنوان وجود دارد، دوست میدارند از تعبیرات غربى استفاده کنند؛ بعد حالا یواش یواش این دیگر به دامنه‌هاى گسترده‌اى در سطوح پائین و سطوح عوامانه هم رسیده، که واقعاً رنج‌آور است. من نمونه‌هائى در ذهن دارم، که دیگر حالا لزومى ندارد آنها را عرض کنم.»

۰ ۰ ۰ دیدگاه

حماسه‌ی سیاسی مبارک باد!

الحمد لله رب العالمین

با عنایت ویژه‌ی حضرت ولی‌عصر (روحی و ارواحنا لتراب مقدمه الفداء)، تدبیر مقام معظم رهبری، بصیرت روزافزون و علاقه‌ی ناگسستنی ملت شریف ایران به نظام اسلامی حماسه‌ی سیاسی رقم خورد. ما این پیروزی را به مقام معظم ولایت فقیه (دام عزه)، ملت بزرگ ایران و رئیس جمهور منتخب، جناب آقای حجة الاسلام و المسلمین دکتر حسن روحانی تبریک عرض می‌کنیم. امیدواریم ایشان در تحقق آرمان‌های ملت شریف ایران، پاسداری از خون شهدا، تقویت عزت و اقتدار ملی، حمایت از تولید ملی و تحقق حماسه‌ی اقتصادی موفق باشند.

به فضل الهی ایشان رییس جمهور همه‌ی ملت خواهند بود و اینجانبان برای تحقق چشم انداز بیست ساله، رشد همه جانبه‌ی کشور، ایستادگی قاطع در برابر دشمنان و اهداف نیک دیگر در کنار ایشان و دیگر خدمتگزاران خواهیم بود.

مصطفی حسن پناه و مرتضی عمویی

25 خرداد 92

۰ ۰ ۲ دیدگاه

من رأی می‌دهم

جمعه همگام با مردم دلاور ایران

من

رأی می‌دهم برای ادای تکلیف و استیفای حق.

۲ ۰ ۱ دیدگاه

بهار آمدنی است!

بسم الله الرحمن الرحیم


یا مقلب القلوب و الابصار

یا مدبر اللیل و النهار

یا محول الحول و الاحوال

حول حالنا الی احسن الحال


امام صادق علیه السلام درباره نوروز فرموده‌ است:

... و هیچ نوروزی نیست که ما در آن متوقع گشایش و فرجی نباشیم؛ زیرا نوروز از روزهای ما و شیعیان ما است. (بحار الانوار، ج 52، ص 308، ح 84)

 

اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر

واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شیعته و المستشهدین بین یدیه


سال91  با تمام خوشی‌ها و ناخوشی‌ها به پایان می‌رسد و سال نو می‌آید. بهار می‌آید و زمستان می‌رود تا بعداً دوباره بیاید. در این خفتن و بیدار شدن طبیعت برای ما درس‌های بسیاری وجود دارد. امید دارم در سال نو همگی کارهای خوب بیشتر و گناهان کمتری انجام دهیم باشد که فرجام کار آن بود که فرمان ورای جهانبان بود.

در سال تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه‌ی ایرانی جنگ اقتصادی شدیدی در گرفت که آتش آن به زودی فروکش نخواهد کرد .امیدوارم با آمدن سال جدید شعار‌های سنوات گذشته به دست فراموشی سپرده نشود.

در بعد سیاسی و دینی؛ همچنان بصیرت نیاز روز جامعه‌ی ماست. تقوا که همواره لازم است خود پیشنیاز بصیرت است.


حقایق سرایی است آراسته

هوی و هوس گرد برخاسته

نبینی که هرجا که برخواست گرد

نبیند نظر گرچه بیناست مرد



البته تظاهر به بصیرت که مهلک و کشنده است، امروز رواج بسیار دارد.

امیدوارم در سال 1392 با پیروی واقعی و عملی ـ نه سطحی و شعار زده ـ از ولی فقیه به وظایف خود عمل کنیم و سرافراز باشیم.


دعا می‌کنم

که سال 92 برای ما

سالی سرشار از برکت

بزرگی
توفیق
سلامتی
بندگی
و کسب حلال باشد.

۰ ۰ ۳ دیدگاه

مذاکره با آمریکا

khamenei.ir:


رهبرانقلاب: غرض آمریکا از دعوت به مذاکره،کار تبلیغاتی درمقابل کشورهایی است که نسیم بیداری اسلامی درآنها وزیده است/میخواهند بگویند نظام اسلام با این سرسختی عاقبت مجبور شده باب مذاکره و مصالحه را باز کند.

۰ ۰ ۲ دیدگاه

خاطره‌ی روز دفاع محمد

زمان پایان نگارش:

روز 13 ام مهر سال 1390

ساعت 22:37


شب، بلدوزر تا نزدیک‌های صبح، خانه‌ی کلنگی را زیر و زبر می‌کرد، کامیون از پس کامیون می‌آمدند و پر می‌شدند و می‌رفتند. من ارتعاشات را عمیقاً حس می‌کردم ذهنم می‌لرزید، دلم می‌لرزید و جسمم هم.

صبح بیدار شدم، پس از خواب ناقص، صبحانه‌ی ناقصی خوردیم با محمد و مرتضی، خرت و پرت‌های محمد را بار ماشین خاک گرفته‌ام کردیم و تاختیم در خیابان قدس، خیابان پور سینا و خیابان شانزده آذر، یکی از درب‌های غربی دانشگاه تهران خوراکی‌ها را خالی کردم و به سرعت با محمد و مرتضی خداحافظی کردم. به سمت ولنجک گریختم، از خیابان ادوارد براون، کارگر، قدر، جمال زاده و در نهایت چمران شمال.

محمد دفاع کارشناسی ارشدش ساعت ۷ و نیم صبح بود، در مورد بررسی تونل‌های سگمنتی در لرزه های 1g ساعت هفت و نیم مرا یاد بهادری نژاد می‌انداخت و نسیم پیروزی آن روز خوب‌تر به مشامم می‌رسید. رسیدن به جلسه دفاع هم اقبالی است که من نداشتم، رفتم برای گرفتن کارت دیدار با رهبر.

شب، آخرهایش اس ام اس زدند که کارت را صبح بیایید و از سالن اجلاس سران بگیرید، بر خلاف سال قبل که رفتم دم بیت و کارتم را گرفتم، امسال از غداری روزگار ترسیدم و کوبیدم و گرگ بیابان شدم تا رسیدم و گرفتم و نفسی چاق کردم.

برگشتنا، مهدی عطایی با من بود، کیفش را در منزل گذاشتیم، بی موبایل و وسایل اضافه، رفتیم خیابان فلسطین جنوبی. اتومبیل را خیابان کارگر شمالی، خاک گرفته و خسته، میان یکی از مستطیل‌های سفید بزرگ، رها کرده بودم.

بعد از عبور از لایه‌های امنیتی، پذیرایی با شیرینی و شربت آب‌لیمو، جیگر آدم را خنک می‌کرد، عشق کردم، گرسنه بودم. پس از مختصری مولودی خوانی، رهبر آمد. شاکر نژاد درخشید و حرف‌های بچه‌ها آغاز شد.

هر چند گاهی به نظرم نا صحیح، اما حرف‌های بچه‌های از حرف‌های نخبه‌های پارسال بهتر بود، هر چند حرف‌هایی داشتم که بگویم، اما امسال داوطلب نبودم، تا در آن فرصتی که شاید فقط یک بار دست دهد، حرف‌های پخته‌تری بزنم و آن حرف‌هایی که دیگران ظرفیت شنیدنش را ندارند، مکتوب دستِ آقا بدهم.

به نظرم حاشیه نگاری برکت کلام را می‌برد، فقط بگویم که به نظرم مکرر خواستن اموال کسی از سوی دیگران در کارش خلل ایجاد می‌کند. اصل کلام را در farsi.khamenei.ir بخوانید.

از حرف‌های رهبر، تشجیع شدم و برای بهتر زندگی کردن و مجاهده علمی، روحیه گرفتم. خیلی تیز نگاه کردم و خیلی لطیف گوشیدم. پیام را گرفتم و یک سال، پر انرژی، به لطف الهی خواهم راند، از رهبر برای سخنانش در صبح روز چهارشنبه 13/7/90 تشکر می‌کنم.

پس از پایان دیدار، سینا پرستگاری را دیدم پس از هفت سال، و خیلی خوشحال شدم، هر چه دوست‌های آدم قدیمی‌تر می‌شوند، آدم پیرتر می‌شود.

رسیدیم منزل، ظهر، مهدی عطایی را بدرقه کردم. مرتضی لِه، خوابیده بود با لباس. محمد در دانشگاه تهران به افاضات اساتید گوش می‌داد. بلدوزر قلع و قمع شده بود، در اتاقم را بستم و خوابیدم ـ گورِ پدر دنیا و مافیها.

 

 

۰ ۰

حرف‌های آخر پاییز

کم‌کمک آخر پاییز می‌شود و آمار کبوترها دستمان نیست

آمار عقاب‌ها نیز

و کم داریم

خیلی کم داریم

وجود مقدس مصلح بزرگ را

چه قدر هم که زمستان بدون او سخت است

و ارزش‌های پوشالی که در غیبت او شکل گرفته‌اند

چه قدر دلیر شده‌اند و اذیت می‌کنند!

قاط زده‌ایم و نعره می‌زنیم

و نیست که ما را در آغوش بگیرد

و تنهاییم

منتظر پیروزی

که دست نخواهد داد

جز در «غرقآب خون و عرق»

و آماده نیستیم

خوابمان گرفته

و منتظر مرگیم

بیا

بیدارمان کن

گرممان کن

ما را در آغوش گیر

و پیروزی را [در آغوش گیر]

پیش از مردنمان

پیش از مردنمان

ما خون داریم

که هدیه است

به «سرباز» شما


اواخر پاییز 91

۱ ۰ ۷ دیدگاه

شأن طلبگی

ولی فقیه در سفر به کرمانشاه: من یک گلایه کوچکی هم دارم. آن گلایه این است که من وقتی توی خیابانهای کرمانشاه رفتم، دیدم به شکل غیر متعارفی عکس‌های بزرگی از چهره ی این حقیر در مسیر نصب شده - به افراط، به اسراف. چرا؟ این همه عکس! این کار چند تا اشکال دارد: یکی این که اینها هزینه بر است. ثانیاً این نحوه ی کار کردن و عکس زدن و تبلیغهای اینجوری، مناسب وضع ما و شأن نظام جمهوری اسلامی و شأن  طلبگی ما نیست.
۱ ۰ ۱ دیدگاه

دیدار با رهبر

امروز بعد از رسیدن دم دفتر مقام معظم رهبری و دریافت بی برنامه‌ی کارت ها از آدم های همآهنگ کننده‌ی بنیاد نخبگان، وارد حسینیه‌ی امام خمینی شدیم و پس از انتظار کوتاهی برنامه با قرائت زیبای کریم منصوری از کتاب خدا آغاز شد. مسئولان بنیاد، وزیر علوم، سردار نقدی، دکتر ولایتی و مقامات دیگر حضور داشتند.

مطابق رسم همیشگی ابتدا چند نفر از نخبگان دیدگاه ها و نظرات خود را طرح کردند و سپس نوبت به ولی فقیه رسید.

دیدگاه های طرح شده صرف نظر از مخالفت یا موافقت با آنها به نسبت سال گذشته بسیار پخته تر و سنجیده تر مطرح شدند که البته تجلیل مقام معظم رهبری را به دنبال داشت.

سخنان محمد حسین بادامچی دوست صمیمی و کم کم قدیمی ام خیلی به دلم نشست و بسیاری از آن حرف دل من و خیلی های دیگر بود.

سخنان آقای دکتر آرام هم برای من جالب و دوست داشتنی می نمود. ایشان در مورد ویژگی های مدیر مطلوب مطالبی را مطرح کردند. بعدتر فرصت نشد تا ولی فقیه در این مورد مطالبی ارائه بفرماید.

مجری برنامه احسان شعبانی هم اجرای خوبی داشت. چون عمده‌ی دوستان در وقت صحبت نکردند،‌ برنامه‌ی صحبت نخبگان یک ربع تمدید شد و به دو سه تای آخر فرصت صحبت نرسید.

نقل به مضمون سخنان آقا به صورت خیلی فشرده:

سخنان آقا در چند محور مختلفِ وظیفه‌ی نخبگان، وضعیت کشور و دنیا، لزوم تهذیب و روش های عملی آن به صورت مختصر ایراد گردید.
ایشان با ورود به بحث مقالات ISI فرمودند: چه قدر خوب است که درصد بیشتری از مقالات ISI که در کشور تولید می شوند، معطوف نیاز های داخلی باشند.
ایشان همچنین خواستار تمایز متر اندازه گیری نخبه‌گی میان علوم انسانی و علوم فنی و مهندسی شدند.
ایشان با اشاره به علت رشد سریع انگلستان که مانند زالو با مکیدن خون دیگران و بر اساس یک اصل استعماری اتفاق افتاده است، رشد مطلوب کشور را یک رشد درون زا دانستند و کشورِ ما را از این نوع رشد استعماری مبرا دانستند.

در اخبار تلویزیون در شامگاه روز 12 ام، عمده‌ی مطالب با صورتی آراسته تر ارائه گردید و رئوس نقاط طرح شده، توسط رهبری و نخبگان بیان شد.

خبر این دیدار :: بیانات :: صوت :: عکس :: نحوه‌ی انتخاب سخنرانان
۰ ۰ ۱ دیدگاه


وبلاگ حاضر را از سال ۱۳۸۶ آغاز کردم. کوشیدم فهم خود را از دنیا و مافیها با رعایت انصاف و بدون تعصب بیان کنم. طبیعتاً در رفتار و گفتار بسیاری انسان‌ها نکاتی هست که دست‌کم در ظاهر متناقض می‌رسد، پس اینجا هم از چنین تناقضاتی خالی نخواهد بود. صمیمانه خواهشمندم نظراتتان را با من در میان بگذارید.