۱۷ مهر ۱۳۸۷ ، ۱۳:۱۳
مصطفی حسن پناه
روی بستری از سیال
قایقی خواهم ساخت
روی بستری سیال
خواهم رفت
غرق نخواهم شد
قول می دهم
کم خواهم خوابید
کم خواهم گفت
و کمی عمل خواهم کرد
کار زیاد است
وقت نیست
دغدغه هست
قدر نیست
هیچ کس نمی ماند
بیا تا بر آریم دستی ز دل
سیاست بازی نکنیم
صدای قلبت را می شنوم
حواسم جمع است
چشمانت را باز کن
و خوبی ها را بو بکش
خواهی یافت
و من پر از احساسم
چون مدید مدتیست
که مجادله نمی کنم
امید وارم کارم همچو حرفم تلگرافی نباشد
تو خواهی دید
و "او" شهادت خواهد داد
و اگر باختم
شرمنده ی احسان آن ها خواهم بود
خداحافظ
خیلی قشنگ است
مثل جوانی است
پر از امید است
این بعد را در یابیم
خیلی ساده سازی نکنیم
و توامان مسایل را ساده بنگریم
باید گفت وقت تنگ است
خدا حافظ
دی ۸۶
وبلاگ حاضر را از سال ۱۳۸۶ آغاز کردم. کوشیدم فهم خود را از دنیا و مافیها با رعایت انصاف و بدون تعصب بیان کنم. طبیعتاً در رفتار و گفتار بسیاری انسانها نکاتی هست که دستکم در ظاهر متناقض میرسد، پس اینجا هم از چنین تناقضاتی خالی نخواهد بود. صمیمانه خواهشمندم نظراتتان را با من در میان بگذارید.