برای تفکیک کنتورهای گاز در ساختمان
در منازلی که آپارتمانی و دارای موتورخانه هستند، تفکیک گاز کشی یک کار و راه اندازی سیستم گرمایش و تولید آب گرم مصرفی برای هر واحد یک کار است. از جملهی اقدامات در ذیل تفکیک ایجاد سیستمهای گرمایش و آب گرم برای هر واحد است که معمولاً بازدهی مصرف کل گاز را در ساختمان بالا میبرد و در نهایت به نفع ساکنین، دولت به عنوان تأمین کننده و محیط زیست – آن نعمت الهی مهم – است. که معمولاً امروز این دو کار با اینکه تقریباً بر همه لزومش اثبات شده است با موانعی روبرو است، از جمله:
1. همه همزمان پول ندارند، پس موتور خانه را نمیشود جمع کرد چون آن هایی که در آن زمان پول کافی را برای انجام تفکیک ندارند آب گرم و گرمایش را از دست میدهند.
2. بعضیها پولشان را نمیخواهند برای این کار صرف کنند، چون برایشان خیلی فرقی نمیکند، توپ تکانشان نمیدهد، به زبان عامیانه «کرگدن» هستند! منتظرند که آبی از فراتی برسد، شاید هم از اهل کرم خمس و زکاتی برسد! شاید هم چند تا خانه دارند و همزمان در همهی آنها ساکن هستند.
3. با توجه به بند 1، چون موتور خانه را نمیشود جمع کرد و از آن محل در آمدی پیدا کرد خود به خود پروژه تضعیف میشود. مشکل دیگر این است که تفکیک انشعابات گاز باید یک جا صورت بگیرد وگرنه که هر روز گاز قطع است تا کنتور مثلاً یک واحد مستقل شود. شرکت گاز هم بی کار نیست هر روز این کار را تکرار بکند و وصله و پینهی سخت افزاری و نرم افزاری انجام دهد. از همه مهمتر از ابتدا تا انتهای پروژه ممکن است قرنها طول بکشد.
4. برای بعضیها هم تفکیک هنوز توجیه اقتصادی پیدا نکرده است و شاید هم به همین زودیها پیدا نکند.
ما برای همهی اینها یک پیشنهاد داریم. آن هم اعطای وامی به همین منظور است، بازپرداخت بلند مدّت هم از طریق قبوض گاز انجام شوند. نتیجهی چنین وامی پایان درگیری، سود آوری برای ساکنین، برای بانک و برای شرکت ملّی گاز است.
آمار بازدید و جبر ایمیل
پس تو ای با صفا، اگر رو در بایستی با کسی داری، بگذار کنار و دیگر نیا!
که اگر آمدی به پولی نیرزی!
قرضالحسنه
قرضالحسنه را که در موتور های جست و جو بجویی، چیزهای جالبی پیدا میکنی که من توصیه میکنم این کار را بکنی.
حالا سؤال من این است که اگر تو به یک بانک دم کلفت خاک بر سر قرض بدهی که جایزه ببری! بعد هم زمان همسایه بدبخت ات برود از همان بانک دم کلفت خاک بر سر وام بگیرد، پوستش هم کنده شود تا وام را بگیرد، بعد وام را با بهرهاش پس دهد. تو از شانس خوبت جایزه هم ببری، دقیقاً چه کرده ای؟ اگر جایزه نبری که دیگر خیلی بی دولت شده ای!
اگر بانکها با سپرده های قرضالحسنه مردم، به بقیه مردم قرضالحسنه دهند، آن گاه جایزهها از کجا میآیند؟ آیا هر بانک یک بابا نوئل بی نهایت درون گاوصندوق دارد؟
اگر قرضالحسنه فقط برای گرفتن جایزه باشد و ما بپذیریم، چرا بعضیها - که بیلبورد اش را دیدهای و دیدهام - از آیه قرآن برایش مایه میگذارند؟ و اصلاً آیا گربه برای رضای خدا موش میگیرد؟ یعنی مجموع قیمت جایزهها، از مجموع سودی که باید پرداخت میشد – با فرض قرضالحسنه نبودن حسابها – بیشتر است؟
و بهترین و آخرین سؤال، آیا شاه لخت نیست؟1
1 ر. ک. به فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی از غلامعلی حداد عادل
روز درخت کاری
امروز پانزدهم اسفند و روز درخت کاری است. آقا، رئیس جمهور و چند نفر از مقامات دیگر میروند و درخت میکارند. روز درخت کاری را سبک نگیریم. رهبر کشور این همه اهتمام دارد به این مسئله، مدتی پیش هم سر افتتاح بوستان ولایت، این قضیه خود را نشان داد و ما از ایشان تشکر کردیم در همین جا.
رابطهی انسان و کائنات، خاصه، قسمت زندهی آن، رابطه ای پیچیده است. رابطه ای که در عصر معراج فولاد و اصطکاک فلزات به سردی گراییده است. اسلام ـ آیین کامل ما ـ هماره بر حفظ محیط زیست و رعایت حقوق دیگر جانداران تأکید داشته است.
امروز یک پوستر دیدم در ابتدای بلوار کشاورز که رویش نوشته بود: «به یاد هر شهید یک درخت بکاریم». به راستی که میشود برای هر اتفاق خوب یک درخت کاشت. برای هر رویشی میشود. 12 ام بیش از سی میلیون جوانه، دوباره روییدن گرفتند. امروز را هم دریابیم. نهال بکاریم به یاد شهدا.
برای انتخابات؛ عزیزم تقوا!
دموکراسی دینی هم آفاتی دارد. خلاصه، در نهایت نمیشود گفت که فلانی رأیاش حلال نیست! چون در همین یک جا هم که شده روی حرف مردم نمیشود حرف زد. درست یا غلط را کار نداریم، این تحمیلی است.
عزیزم رأی میآوری مبارک باشد! قانونی بودنش را هم شورای نگهبان نظارت میکند. اما رأی هم باید حلال باشد. حلال باشد یعنی اینکه تویش ویژه خواری نباشد! تویش رانت خواری نباشد. تویش سوسه آمدن نباشد! از حرام بعید است که بعداً حلال در بیاید! البته حلال بودن شرط لازم است مزید اطلاع. همان نماز که یک نخ غصبی یا حتی زمین غصبی باطلش میکند در این زمینه الگو است.
عزیزم بعید است که حرارت آه من در پولاد سرد تو اثر کند! اما من باید میگفتم. شما رشد میکنی به نفع شما. ما میپوسیم به ضرر ما. شما میروی به نفع شما ما میمانیم به ضرر ما. شما حافظهات بد است به نفع شما ما حافظه مان خوب است به ضرر ما. اما ما حلال شما حرام.
برادری که بعداً شاید به صرفه باشد که ما را نشناسی! کیمیای کرسی همین است دیگر. من برای وظیفهام میگویم شما برای غریزهات است که نمیشنوی. این روند بریدن ریشه است. از تویش فساد در میآید ـ که مقدمهاش آغاز شده ـ عزیزم تقوا! به نفع شما.
حضرتتان سرش شلوغ است، ما حرفمان تمام شدنی نیست.
وبلاگ حاضر را از سال ۱۳۸۶ آغاز کردم. کوشیدم فهم خود را از دنیا و مافیها با رعایت انصاف و بدون تعصب بیان کنم. طبیعتاً در رفتار و گفتار بسیاری انسانها نکاتی هست که دستکم در ظاهر متناقض میرسد، پس اینجا هم از چنین تناقضاتی خالی نخواهد بود. صمیمانه خواهشمندم نظراتتان را با من در میان بگذارید.