۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رخش» ثبت شده است

سطل میخ

صبح با عجله و خفت و خواری؛ از خواب برخاستم. پس از مسواک و پوشیدن لباس با آسانسور پایین رفتم. در پارکینگ اتومبیل خسته ی ما روشن نشد یعنی حتی استارتر زورش به چرخاندن موتور نرسید با حدود ٥ دقیقه کلنجار رخش خسته ما روشن شد و راه افتادم سمت ولنجک. اوضاع خوب بود تا اینکه در خیابان جمال زاده متوجه صدا، ارتعاش و دمای غیر عادی موتور شدم. ایستادم تاکسی گرفتم به ولنجک نه هزار تومان بهش دادم! خسته و گداخته (از تابش آفتاب به کت و شلوار رسمی) به محل توزیع رسیدم گفتند کارت ها دم بیت توزیع خواهد شد. سرخ شدم. الآن که می نویسم، در اتوبوس هستم برای اعزام به اول فلسطین. این ماجرای سطل میخ امروز بود!

پی نوشت: اتومبیل واشر سر سیلندر پکانده بود. غروب روز 12 ام، برای تعمیر به مکانیک سپردیم اش.
... دانست که چرخ دلیجان مغشوش است ...

پی نوشت 2: سطل میخ یک نظریه است که مبدع آن استاد گرانمایه حضرت آقای مهندس مرتضی عمویی می باشد، هر چند که حسن پناه و دیگران در تکامل نظریه بی تأثیر نبوده اند. این نظریه قسمتی از نظریه‌ی سطل میخ و طشت عسل است که با قانون مورفی و مکتب signs ارتباطات تنگاتنگی دارد. این نظریه در ابتدا خیلی جدی نبود اما اکنون به خوبی می تواند حوادث را پیش گویی و توجیه کند!
۰ ۰ ۳ دیدگاه


وبلاگ حاضر را از سال ۱۳۸۶ آغاز کردم. کوشیدم فهم خود را از دنیا و مافیها با رعایت انصاف و بدون تعصب بیان کنم. طبیعتاً در رفتار و گفتار بسیاری انسان‌ها نکاتی هست که دست‌کم در ظاهر متناقض می‌رسد، پس اینجا هم از چنین تناقضاتی خالی نخواهد بود. صمیمانه خواهشمندم نظراتتان را با من در میان بگذارید.