پروژه‌ی اعلام برائت از احمدی نژاد!

پروژه‌ی اعلام برائت از احمدی نژاد!

امیر فضل الهی در ابتکار نوشت:

در راستای اعلام برائت وزرای محمود احمدی نژاد در دولت های نهم و دهم یکی دیگر از وزرای وی که تا کنون فرصت اعلام برائت پیدا نکرده بود، در گفتگو با خبرنگار ما ضمن اعلام برائت بخش دیگری از اتفاقات هشت سال گذشته را فاش کرد. که توجه شما را به این گفتگو جلب می کنم(لازم به ذکر است که در این گزارش نور شدید فلاش دوربین ها دیده می شود)

از کی فهمیدید که احمدی نژاد رئیس جمهور شده؟
من تا یک هفته بعدش نفهمیدم. یعنی اصلا با ستاد احمدی نژاد ارتباطی نداشتم.یعنی این قدر من با او فاصله داشتم.
بعد که فهمیدید او رئیس جمهور شده چه احساسی داشتید؟
الان که فکر می کنم می بینم که اصلا خوشحال نشدم. فکر می کردم که این آدم بسیاری از نیروهای انقلاب را از میدان به در می کند. می بینید که من آن موقع چقدر تحولات را پیش بینی می کردم.

چگونه شما برای وزارت انتخاب شدید؟
زوری بود آغا، زوری بود. من که اصلا به ایشان اعتقادی نداشتم ولی یکی از دوستان که به ایشان اعتقاد فوق العاده ای داشت مرا فریب داد. البته بنده خدا خودش هم فریب خورد. یعنی نمی شناختش. هرچه من - که می شناختمش – به او می گفتم بابا! این آدم این کاره نیست. مرا در محضورات قرار نده. اصلا خودت هم با او کار نکن. ولی به گوشش نرفت. این بود که من هم به خاطر آن دوست مجبور به همکاری با دولت احمدی نژاد شدم. وگرنه من و احمدی نژاد چه نسبتی با هم داریم؟

اولین برخورد با احمدی نژاد چگونه بود؟
بعد از این که هماهنگ شد، روزی رفتم دفترش که آن وقت آقای حدادعادل ساختمان مجلس قدیم را به ایشان داده بود(نمی دانست که بعدا چه بلایی سر مجلس خواهد آورد)رفتم داخل. سلام کردم. جواب داد. روی صندلی روبه رویش نشستم. کیفم را گذاشتم...

لطفا جزئیات را رها کنید، بگویید برخورد احمدی نژاد با شما چگونه بود؟
انصافا خیلی خوب بود. من با او خوب نبودم. ولی چون تعریف مرا از دیگران شنیده بود خوب برخورد کرد. اصلا اوائل کار کلا برخوردش با همه خوب بود. آن طوری که رفت مجلس و از آن کارها انجام داد نبود...

روزی که به شما گفتند به دفتر احمدی نژاد بروید تا درباره وزارت صحبت کنید چه مسائلی مطرح شد؟
آنجا من فقط شرط می گذاشتم و او می پذیرفت، من شرط می گذاشتم، او می پذیرفت، من می گذاشتم، او می پذیرفت، تا این که خودم خجالت کشیدم و بقیه شرط هایم را نگذاشتم. البته این را هم بگویم که هیچ کدام از آن شرط ها عملی نشد. چون شرط های من مخالف کارهای گروه انحرافی دور وبر احمدی نژاد بود.

آن زمان مشایی هم مطرح شده بود؟
کم کم داشت مطرح می شد ویکی از شرط های من هم دوری احمدی نژاد از این آدم بود. یادم هست وقتی با احمدی نژاد در حال گفتگو بودم یک بارهمین مشایی آمد و احمدی نژاد را برای ناهار صدا زد در پیشانی اش انحراف را دیدم. همان موقع فهمیدم که اشتباه کردم که به دفتر احمدی نژاد رفتم.ولی دیگر دیر شده بود.

قبلا با آقای احمدی نژاد آشنا بودید؟
به هیچ وجه.یک بار رفته بودم شهرداری برای گرفتن مجوز یک ساختمان هشت طبقه. یک آقایی را به من نشان دادند و گفتند که ایشان شهردار تهران است. اصلا نمی شناختم.

پشیمان نیستید از این که به دولت رفتید؟
از یک نظر بله و از یک نظر هم نه.از این جهت که با آقای احمدی نژاد کار کردم پشیمانم.خیلی هم پشیمانم. اما از این جهت که توانستم منشا خدمات مهمی در کشور شوم،اصلا پشیمان نیستم.

به احمدی نژاد رای دادید؟
به هیچ وجه. من در انتخابات سال 84 به آقای هاشمی رای دادم( ضبط تون درست کار می کنه؟ یه وقت نکنه حرفام ضبط نشه) در سال 88 هم که به یک نفر دیگر.

چه شد که از دولت جدا شدید؟
آن روز که در چهره مشایی ردپای انحراف را دیدم، دلم لرزید، کم کم از احمدی نژاد فاصله گرفتم. شما اگر گزارش های تصویری هیئت دولت را ببینید متوجه می شوید. آن اوایل از سمت راست یک صندلی با احمدی نژاد فاصله داشتم. در عکس های بعدی می بینید که درست مقابل او قرار گرفتم. حتی می خواستم باز هم دورتر شوم ولی دیدم که اگر ادامه بدهم از طرف چپ به او نزدیک می شوم. ولی با این همه من استعفا ندادم. پیش خودم گفتم که این فرصت خدمت مگر چندبارنصیب آدم می شود. هرچه تحقیر کرد ماندم. هرچه در وزارت خانه زیر نظرم اعمال نظر کرد، از رو نرفتم. خودش معاونان مرا منصوب می کرد از جا تکان نخوردم. تا این که یک روز گفت: بابا (با همین لحن) بابا چه جوری بگم برو؟ خب برو دیگه تو از امروز برکناری!

چه حسی داشتی؟
تا الان کبوتر بودی در قفس؟ یا بوده که از کامیون کیسه سیمان خالی کنی؟ من دقیقا مثل کبوتری بودم که از قفس آزاد شده باشد و یا باربری که بار سنگینش را زمین بگذارد.بلند شدم شانه احمدی نژاد را بوسیدم. گفتم تو مرا برکنار نکردی. تو مرا آزاد کردی! یک همچین حسی داشتم.

شما در دور اول احمدی نژاد برکنار شدی، چرا در چندسال گذشته سکوت کردی؟
ببینید! احمدی نزاد هر عیبی که داشته باشد یک حسن دارد و آن این که بیشتر از چند ماه نمی توانست با کسی کار کند (مگر مشایی) این بود که من طالب خدمت بودم و هر لحظه ممکن بود که یکی از پست های دستگاه عریض و طویل دولت خالی شود و احمدی نژاد هم که توی مملکت 10 مدیرنمی شناخت. این بود که ممکن بود دوباره به خودم رجوع کند.

سال 92 به چه کسی رای دادید؟
به آقای روحانی رای دادم (ضبط صوت تان خراب نباشه) استدلال بنده این بود که شرایط کشور به آرامش نیاز دارد. البته اول فکر می کردم که قالیباف رئیس جمهور می شود می خواستم به او رای دهم، ولی که بعد برایم مسلم شد که روحانی رئیس جمهورمی شود به ایشان رای دادم (البته این قسمت آخر را چاپ نکنید. همون «به آقای روحانی رای دادم» را چاپ کنید).

۰ ۰
۵ دیدگاه

دیدگاه‌ها (۵)

سلام. بسیار عالی. مواضع انقلابی و هوشمندانه عارف ربانی حضرت استاد آیت‌الله محدث جرجانی حفظه الله تعالی در مورد برخی روحانی نماهای ضد انقلاب و حقوق بگیر بیگانگان از قبیل مجتبی شیرازی، حسن الله یاری، یاسر حبیب و محمد هدایتی و امثال ذلک که بخشی از این بی ادبی‌ها در فیلم «عمامه‌های انگلیسی 1»جمع آوری شده است در کلاس اخلاق جلسه ثقلین مورخ 27/2/1393 در سایت مفاتیح. و اسم این وزیر؟!!!


سلامی دوباره. بهتر نیست پروژه اعلام برائت از اسرائیل و امریکا و انگلیس و وهابیت کلید بخوره؟ 

سلام.
با یک سوال به روزیم...
منتظر نظرات و راهنماییهای شما...
ممنون میشم اگه سر بزنید...

التماس دعا
یا علی مدد

عاااااالی بود (نیشخند)

خواندم و لذت بردم حسابی.
.
ما هم که اصلا کاری به احمدی نژاد نداشتیم.

سه تا رای هم بیشتر بهش ندادیم!

البته ناگفته نماند از حق نگذریم من این دوره به حاج محمود رای نمیدم.

(تا ببینیم کیا میان!)

مگه اینکه با روحانی بره دور دوم. فقط در این حالت (چشمک)

که البته امیدوارم این حالت پیش نیاد و یه نامزد اصلح بیاد دولت رو مثل چهارسال اول حاج محمود اداره کنه. بلکم بهتر (چشمک)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

وبلاگ حاضر را از سال ۱۳۸۶ آغاز کردم. کوشیدم فهم خود را از دنیا و مافیها با رعایت انصاف و بدون تعصب بیان کنم. طبیعتاً در رفتار و گفتار بسیاری انسان‌ها نکاتی هست که دست‌کم در ظاهر متناقض می‌رسد، پس اینجا هم از چنین تناقضاتی خالی نخواهد بود. صمیمانه خواهشمندم نظراتتان را با من در میان بگذارید.