حراج شرف

حراج شرف

بی شرف! بی شرف! پول گاز را بده لعنتی! پول گاز ویلای شمال توی ..... را هم ما باید بدهیم؟ نه اینکه نداشته باشی پدر نامرد! داری! مثل سگ دروغ می‌گویی! من می‌دانم! و استثنائاً این سری به دروغ پردازی های امثال تو گوش نخواهم داد. گوش چرکینت را باز کن! اگر نداشتی پس پاشنه‌ی در بانک ملّی را برای خرید سکه کی در آورد؟ هان؟

پس داری و نمی‌دهی! دروغ می‌گویی. پول گاز به نظرت زیاد آمده؟ غذای سگت چه قدر است؟ خرج سفرت به دوبی؟ خرج سفرت به تایلند چی؟ من خودم ختم این سیاه بازیام! تو اگر نداری پس حباب سکه را من باد کرده‌ام؟ من که ماشینم تو پنج سال 20000 تا راه رفته.

28000 نفر در روز از گرسنگی می‌میرند. تو پول گاز را نمی‌دهی و می‌روی سکه‌ می خری! ای آتش شود به حلقومت. خیال کرده‌ای حکومت صالحان زمین می‌خورد؟ آن هم با تضعیف پول ملی که تو و دار و دسته‌ات حیله‌اش را ساز می‌کنند؟

استخوان‌هایت را خواهم سوزاند، با گاز طبیعی، صبر کن می‌آیم.

۰ ۰
۱ دیدگاه

دیدگاه‌ها (۱)

توسط:مهدی ادیب

۱۷ ارديبهشت ۹۰ ، ۰۷:۳۵
خیلی ساده است.وقتی اونهایی که پول گازشون رو نمیدن گازشون قطع بشه معلوم میشه. اونوقت با توهم بیشمار بودنشون میخوان بریزن بیرون که یهو میبینن هیچکی دورو برشون نیست. یه کم که از سرما سگ لرز بزنن میرن یه فحشی میدن و پولشون رو مثل بچه ی آدم پرداخت میکنن.در پناه حق باشی داش مصطفی

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

وبلاگ حاضر را از سال ۱۳۸۶ آغاز کردم. کوشیدم فهم خود را از دنیا و مافیها با رعایت انصاف و بدون تعصب بیان کنم. طبیعتاً در رفتار و گفتار بسیاری انسان‌ها نکاتی هست که دست‌کم در ظاهر متناقض می‌رسد، پس اینجا هم از چنین تناقضاتی خالی نخواهد بود. صمیمانه خواهشمندم نظراتتان را با من در میان بگذارید.