مرام نامه ای که به آن دعوت می کنم:
حسین کامکار مرا دعوت به این مرام نامه کرد.
اول: تا کالای ایرانی هست، کالای خارجی نخرم مگر آنجا که ضرورت و حکمت اقتضا کند و در آن صورت هم با حفظ کراهت باطنی اینچنین کنم.
دوم: تا کالای خارجی غیر صهیونیستی و غیر امریکایی هست، مقید باشم که سراغ کالای صهیونیستی و امریکایی نروم. در عمل همیشه امکانش هست.
سوم: تا به خودم در این زمینه سختی و مرارت ندادهام و مقید به این مسئله نشدهام، انگشت اتهام به سوی این و آن دراز نکنم؛ حتی به مسئولین امر که صادرات چنین است و واردات چنان است.
چهارم: در خریدها، مراعات قیمتها را بکنم، مراعات پرهیز از مصرفگرایی را بکنم، مراعات خرج اضافه را بکنم. همچون عالینسب، به گونهای که وصفش رفت.
پنجم: در خریدها، فروشنده و بنگاهی را مرجّح بدارم که سبقتش در تشیع و نزدیکی به آرمانهای انقلاب بیشتر باشد.
ششم: در بعضی زمینههای خاص، مثلا در نشر فرهنگ و خریدن کتابهای مفید (البته به شرط مطالعه و لزوم!) بیباک باشم! توجه داریم که صرف خرید کتاب هم کمک به انتشار آن هست.
هفتم: به دیگران کاری نداشته باشم اما آنها را به این مرام دعوت کنم و اما در عمل، از این نترسم که همه مخالف من باشند.
هشتم: برای پایبندی به این مرامنامه، چه بسا هزینههایی از سنخ هزینههای اجتماعی لازم باشد یا نباشد، این هزینهها را خودآگاهانه و در کمال نشاط از درستی آن بپذیرم.
این گونهی رفتاری، اگر منحصر به من باشد تنها یک اپسیلون است، اما تغییرات اجتماعی به طور پیوسته و شبکهوار در جامعه رخ میدهند. عالمی میگفت: «اگر خوبها خوبتر شوند، بدها هم خوب میشوند». برای اینکه روند جامعه به سمت اصلاح الگوی مصرف برود، من باید اپسیلون خودم را کامل ادا کنم.
اگر این مرامنامه را پسندیدید و پذیرفتید، آن را منتشر کنید و بهترین گونهی انتشار، عمل کردن است.
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.