اعترافات کودتاگران مخملی حجت است؟
هفته گذشته اعترافات برخی عناصر مؤثر در کودتای مخملین از سیمای جمهوری اسلامی پخش گردید وهمه را شگفت زده کرد. این اعترافات به اندازه ای مهم بود که برخی مثل آقایان یوسف صانعی و بیات زنجانی که گویا نقش مرجعیت تقلید را برای جبهه اصلاحات ایفا میکنند، دیدن آن را تحریم و آن را غیر قابل اعتماد دانسته اند! بعضی نیز که هنوز در حلقه توهمات خود به سر میبرند، آن را اعتراف تحت فشار یا قرص و آمپول نامیدهاند!
درباره اعترافات فوق نکاتی چند قابل تامل است:
1)اگر با قرص و کپسول می توان از متهمانی مثل حجاریان و عطریان فر اعتراف گرفت، امریکاییها که از تکنولوژی بالاتری برخوردارند می بایست در این امر از ما جلوتر باشند؛ درحالی که نه اسراییلیها توانسته اند از اسرای حزب الله این گونه اعتراف بگیرند و نه امریکایی ها توانستند از دیپلمات های ایرانی دستگیرشده در بغداد و اربیل کوچکترین اعترافی بگیرند. اگر میشد با کمک قرص و کپسول اعتراف گرفت، این همه انسانهای بیگناه در زندانهایی مانند ابوغریب و گوانتانامو در زیر شکنجه جان نمیدادند و حاج اخمد متوسلیان و دوستانش چند دهه در زندان های مخوف اسراییل بلاتکلیف نمیماندند. ضمناً خود متهمان بهویژه ابطحی این سخن را مضحک و توهین به خود و شعور مردم دانستند.
2) به نظر می رسد حکمت اعترافات در جای دیگری است و آن ضعف ایمان و علاقه شدید به دنیا است؛ همه همت برخی سیاستزدگان، تأمین زندگی هرچه بهتر و مرفه تر دنیاست. بنابر این، اگر احساس کنند زندگی دنیایی آن ها به خطر افتاده طبیعی است همه همت و تلاش خود را به کار ببندند. دفاعیات آقای عطریان فر در دادگاه و تمسک به آیات و روایات و سخنان حضرت امام(ره) نشان داد که وی از احکام اسلام بی اطلاع نیست. او خوب میداند که در یک پروژه براندازی دستگیر شده و مجازات براندازی در نظام اسلامی، بسیار سنگین است؛ از این رو برای فرار از آن حاضر است با دادگاه همکاری کند و به واقعیتهایی که در پرونده اش موجود است اعتراف کند، شاید به خاطر این همکاری، از مجازات وی اندکی کاسته شود. جمله ای که دایماْ در سخنانش تکرار می شد این بود» یقین دارم که رافت جمهوری اسلامی شامل حالم خواهد شد» .اما فرزندان مؤمن و انقلابی که جز به خدا و آخرت نمی اندیشند از مرگ و اعدام هراسی ندارند بلکه شهادت در راه خدا را بالاترین رستگاری می دانند از این رو در زیر سخت ترین شکنجه های قرون وسطایی اسراییل و آمریکا نیز استقامت کرده لب به سخن واعتراف نمی گشایند. و جالب این که از قرار شنیده ها برخی از دستگیر شدگان اخیر، در همان مسیر انتقال به بازداشتگاه اعتراف می کردند!!
3) نکته دیگری که باید توجه داشت این است که این اعترافات از پشتوانه اسناد برخوردار است؛ مکالمات تلفنی و اسناد ارتباط آن ها با بیگانگان و اعترافات دوستان نشان در باره آن ها، حضور در کلاس درس کودتای مخملین در دبی یا قرار گاه اشرف همراه با برخی نیروهای امنیتی که در میان آن ها نفوذ کرده بودند همه موجود است، چنانچه آن ها اعتراف هم نکنند، انتشار اسناد می تواند گویای بسیاری از این مسایل باشد. بنابراین وجود اسناد و شواهد غیرقابل انکار، راهی جز اعتراف باقی نمیگذارد.
درباره فتاوایی هم که این روزها از بعضی بهاصطلاح مراجع در باره اعترافات آشوب گران صادر میشود باید گفت این آقایان سال هاست که در اردوگاه اصلاح طلبان خیمه زده اند و شعار خود را «دانستن حق مردم است» قرار داده بودند و اکنون می گویند که «ندانستن حق مردم است»! صانعی می گوید: «نکته مهمی که باید مورد توجه قرار گیرد، عبارت از بیاعتنایی به این اعترافگیریها و عدم ترتیب اثر به آنهاست و مخالفتی روشن و آشکار با قرآن و وحی و حکمالهی است.» و آقای بیات که سال ها پیش به دلیل برخی تخلفات به زندان افتاد و با عفو رهبری آزاد شد در موضع گیری آشکار مردم را از شنیدن و ترتیب اثر دادن به اعترافات باز میدارد! گویا اینگونه افراد تصور میکنند که مقلدانشان (اگر مقلدی داشته باشند) باید در چارچوبی که آنها تعیین میکنند فکر کنند و تصمیم بگیرند. ظاهراْ ترس آن ها از این است که مردم متوجه شوند عوامل اغتشاشات اعترافات کردهاند که با اسراییل و انگلیس و آمریکا ارتباط داشته و دقیقا نقشه های آنان را عملیاتی می کرده اند؛ واقعیت تلخی که در دادگاه دوم از سوی برخی متهمان به آن تصریح شد و خانم کلینتون وزیر خارجه آمریکا نیز به آن اعتراف کرد. اکنون دیگر چه آبرویی برای آقای موسوی و آقایان صانعی و بیات و دیگر حامیان این نامزد سبز پوش باقی مانده است که بخواهند با سر پوش گذاشتن بر واقعیتها، چند روز دیگر افکار عمومی را ناآگاه نگهدارند. بحمدا... همه چیز بر همگان روشن شده و حجت بر همه تمام گردیده است. با این وجود، دیگر پس از اعتراف طرف آمریکایی به همان مضمون اعترافاتی که متهمان کودتای مخملی داشته اند جای هیچ تردیدی باقی نمیماند که این گروه در پی براندازی نرم و کودتای مخملی بوده اند و با این بهاصطلاح فتاوی موهن چیزی از اعتبار اعترافها کاسته نخواهد شد، جز اعتبار خود این آقایان.
4) پس از اعترافات رسمی خانم کلینتون و وزرای خارجه انگلیس و فرانسه، دیگر جای هیچگونه تردیدی در هدایت کودتای مخملین از خارج باقی نمی ماند؛ چرا که آنها علاوه بر پذیرش نقش آمریکا و... در راه اندازی اغتشاشات، می گویند: ما این راه را ادامه خواهیم داد. حتماْ مدعیان شکنجه وفشار و دادن قرص و کپسول، در مورد خانم کلینتون و... نیز خواهند گفت اعترافاتش تحت فشار یا بر اثر قرص و کپسولهای ارسالی از سوی ایران بوده است!
5) آیا مدعیان خط امام(ره) تمام اعترافات انجامشده توسط مجرمان مختلف در زمان ایشان را نیز بیاعتبار میدانند؟! مثلاً آیا کودتاگران نوژه و یا آقای قطبزاده، وزیر خارجه اوایل انقلاب، در کجا اعتراف به قصد کودتا کرد؟ به جز در زندان و دادگاه؟! آیا وی براساس همین اعترافات و... در زمان حضرت امام(ره) اعدام نشد؟! آیا اعترافات وی از نظر صانعی و بیات و مدعیان اصلاحات، شرعی و قانونی نبود؟!
6) بهراستی معمولاً مجرمان درحال آزادی و قبل از دستگیری اعتراف میکنند یا پس از زندانیشدن و به دادگاه رفتن و دیدن اسناد و شواهدی که جرم آنها را نشان میدهد؟ در کجای دنیا اعتراف در دادگاه غیرقانونی و غیرقابل پذیرش است؟!
7) روشن است که مدعیان اصلاحات و سران اغتشاش اگر اعترافات را زیر سؤال نبرند پس چه کنند؟!!!
8) با روشن شدن وابستگی مدعیان اصلاحات به دشمنان و هماهنگی با آنان در جهت براندازی، باید حکم قطعی اسلام در باره این براندازان به سرعت اجرا شود؛ چرا که آنها در صورت موفقیت، اندک ترحمی نمی کردند و بر حسب اعترافاتشان نظام اسلامی را به نظام شاهنشاهی تغییر می دادند. بنابراین باید همانند کودتاگران نظامی با آنها برخورد کرد تا درس عبرتی برای دیگران باشد. البته درباره کسانی هم که این روزها در پوشش فتوی و توصیه به کمک کودتاچیان آمده اند باید تأمل کرد و آنها را نیزمورد پرسش قرار داد.
قاسم روانبخش
دیدگاهها (۲)
توسط:سنتری
۰۱ شهریور ۸۸ ، ۱۸:۳۷
توسط:علیرضا
۰۱ شهریور ۸۸ ، ۲۱:۵۷