بیانات رهبری در دیدار با نخبگان جوان
هفدهم مهر 92
رهبر معظم انقلاب در دیدار با نخبگان جوان:
...
باید هر سال شاهد صدها پروژهى تحقیقاتىِ سفارش شده - البتّه سفارشهاى
داخلى - در دانشگاهها و مراکز علمى باشیم. امروز هم یکى از نقاطى که به
نظر من خیلى نقطهى ضعف است - خیلى از جوانها و اساتید و مانند اینها هم
گاهى میگویند - کار علمى به دنبال سفارش خارجى [است]، کارى نیست که کشور
به آن احتیاج دارد؛ نمیخواهم من به طور کلّى منع کنم، امّا اینکه شما اینجا
بنشینید کار علمى و تحقیقاتى بکنید براى نیازى که فلان دستگاه علمى دنیا
یا فنّاورى دنیا پیدا کرده و با قیمت ارزان این را از شما میگیرد، این هنر
نیست؛ باید نگاه کنید ببینید نیاز داخلى چیست، این کار تحقیقاتى شما -
بخصوص در مقطع دکترى و مقاطع بالا - به درد کجاى کشور میخورد، کدام خلأ را
در داخل کشور پر میکند.
بنابراین یک مسابقهى جدّىِ بزرگ در نوآورى - یک مسابقهى به معناى حقیقى
کلمه، چه در علوم، چه در فنّاورى - باید واقعاً به وجود بیاید. در این
پایاننامهها - بخصوص مقطع دکترى - یکى از چیزهایى که به طور قطع باید
مورد توجّه باشد، نکتهى نوآورى است؛ نشان داده بشود که نوآورى در اینجا
کجا است؛ و این ملاک ارزیابى باشد، ملاک امتیازدهى بشود. بنیاد ملّى نخبگان
باید با جدّیّت کار کند، محیط نشاط علمى فراهم بشود؛ اگر این شد، متخصّص
ایرانىِ ساکن خارج هم شوق پیدا میکند بیاید؛ جوانِ با استعداد ایرانى هم
شوق پیدا میکند که در خانه و کاشانهى خود بماند و براى خدمت به کشورش کار
بکند.
یک نکتهى اساسى و مهمّى هم در اینجا وجود دارد و آن نکتهى تقوا و
پرهیزگارى است. جامعهى نخبگانىِ ما - دخترها، پسرها، جوانها عموماً؛
اساتید آنها - در سایهى تقوا و پرهیزگارى و پاکدامنى و توجّه به خدا
توانایىهایشان مضاعف خواهد شد، توانایىهایشان مضاعف خواهد شد،
پیشرفتهایشان آسان خواهد شد. شماها یکى از بزرگترین امتیازاتى که دارید،
صفاى جوانى است؛ این چیزى است که همیشه با انسان نمیماند. در دوران جوانى
صفا و نورانیّتى وجود دارد که جلب رحمت الهى را براى انسان آسان میکند؛ و
اگر خداى متعال راه را براى انسان آسان کند - فَسَنُیَسِّرُهُ لِلیُسرى
-(۵) براى آسان شدن کار و هموار شدن کار به انسان کمک کند و مقدّمه را
فراهم بکند، انسان خیلى راحتتر به اهداف دست پیدا خواهد کرد. تقوا و
پاکدامنى و ایمان و صفا و نورانیّتى را که در شما هست - که زمینهى معنویّت
است - قدر بدانید و از خداى متعال بخواهید که به شما کمک کند و به کشورتان
کمک کند، انشاءالله بتوانیم به نقطههاى مورد آرزو براى کشور و ملّتمان
برسیم. بنده هم که همهى شماها را همیشه انشاءالله دعا خواهم کرد،
کمااینکه تا حالا هم دعا میکردم.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
مرجع: http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=24176
تبلیغ غیر مستقیم؛ پوچی یا منزلت؟
در این پست میخواهم به تفکری اشاره کنم که باعث جلوگیری از انواع حرکتهای مثبت در زمینههای مختلف از جمله تبلیغ غیر مستقیم میشود. این تفکر هر چند نشان میدهد که تفکری دینی است با جریان اصیل اسلام و ولایت زاویه دار است. از نمود های این تفکر اشارهی غیر مستقیم به بی فایده بودن هر گونه فعالیتی جز فعالیت دینی است. از این دیدگاه فعالیتهای دیگر هیچ کدام ارزش ندارند که به آنها پرداخته شود.
افرادی که این تفکر در آنها نفوذ کرده است، افراد بدی نیستند. این تفکر تئوریسین مخصوصی ندارد و به وضوح از جریان دین و روحانیت جداست اما افراد با دغدغه های بسیار پیچیدهی امروزی وقتی که نابسامانیها را در جامعه میبینند بعضاً در دام این نوع طرز فکر میافتند.
با یک مثال ادامه میدهم. برنامهی تلویزیونی رادیو هفت برنامه ای ترکیبی است که سعی میکند با استفاده از ادبیات کهن و معاصر، چهره های آشنا و مصاحبه های مخصوص، دکور خاص و فضای شاعرانه به اهداف خود و جلب مخاطب در رسانهی ملی برسد، مورد نقد غیر منصفانهی شدید بعضی از این دوستان است. البته این برنامه کاملاً قابل نقد است و میتوان در خیلی امور و از جمله برنامههای رسانهها نظر داد و اصلاح نمود. اما نکتهی خیلی مهم آن است که بدانیم تفکر فوقالذکر چنین فضای امید بخشی را پوچ میداند. در حالی که اساساً یکی از رسالتهای رسانه و مخصوصاً رسانهی ملی در عصر حاضر امید بخشی، تقویت زبان و ادبیات مادری، ترویج مطالعه و اخلاق و مواردی از این دست است. در چنین چارچوبی برنامه ای که بتواند بدون بهره گیری از هر آنچه که حرام و ممنوع است مخاطب را از پای تلویزیونهای مسموم (تا پیش از این خارجی ولی کم کم با رشد سریالهای درب و داغان داخلی!) جمع کند، برنامهی شریفی است و قس علیهذا.
علی رغم هر چه در بندهای فوق گفته شد باید معروض بدارم که تعصبی روی نقد تفکر مزبور ندارم. این روزها دوباره تبلیغ غیر مستقیم که کارآمدی آن بارها تجربه شده است، کم کم به محاق میرود. البته این افول علل زیادی دارد که اکنون مجال بحث دربارهی آنها نیست.
مظلومیت دین در این نوع تفکر آنجا مشاهده میشود که بدانیم دین برای زندگی انسانها عرضه شده است یعنی اگر فعالیت غیر دینی (یعنی غیر عبادات و مناسک) را پوچ بدانیم، فلسفهی عرضهی دین را خدشه دار کردهایم.
باز هم تأکید میکنم که هدف نقد یک جریان نیست، چون اساساً چنین جریانی وجود ندارد. نقد تفکری است که خزنده به افراد نفوذ میکند و ممکن است افراد با علم به هر آنچه عرض کردیم و حتی خیلی بیش از آن، نا خود آگاه به ورطهی چنین افکاری درافتند.
وبلاگ حاضر را از سال ۱۳۸۶ آغاز کردم. کوشیدم فهم خود را از دنیا و مافیها با رعایت انصاف و بدون تعصب بیان کنم. طبیعتاً در رفتار و گفتار بسیاری انسانها نکاتی هست که دستکم در ظاهر متناقض میرسد، پس اینجا هم از چنین تناقضاتی خالی نخواهد بود. صمیمانه خواهشمندم نظراتتان را با من در میان بگذارید.