اردوهای جهادی یک روزه
مدتی است که میخواهم در مورد اردو های جهادی یک روزه بنویسم.
چنین اردوهایی برای بچههای بیدغدغه ای که کم کم بزرگ میشوند و روند طبیعی بریده شدن پای آنها از اردوهای جهادی است، توصیه میشود. زیرا هم درگیر کار و زندگی و ازدواج میشوند، و هم «پیر» میشوند و دیگر هر چند همانند دیروز و بیشتر ضرورتها را درک میکنند اما بردن همانها به اردو های جهادی سختتر میشود، خاصّه اینکه این روزها تنها گذاشتن زن و بچه خیلی قبیحتر از دیروزها است.
برای رفع چنین مشکلاتی میشود به اردو های جهادی یک روزه فکر کرد. چنین اردو هایی قبلاً و البته نه با این نام در مجموعه های پزشکانی که برای معاینه رایگان تهی دستان و فراموش شدگان به نقاط دور افتاده میرفتند رواج داشته است. در اینجا قصد دارم بگویم که میسر است این کار را برای بقیه اقشار متخصص نیز نهادینه نمود.
برای مثال برای برآورد و شروع مطالعه یک پروژه، برای بررسی و نظارت بر یک پروژه، برای آموزش هایی که میتواند به صورت منقطع صورت بگیرد (برای مثال آموزشهای مرتبط با بهداشت، بهداشت محیط، بهداشت حرفه ای، محیط زیست و انرژی)، برای تعمیرات دوره ای کوتاه مدت تجهیزات یا تأسیسات میتوان اردو های جهادی یک روزه داشت.
برای کارهای فرهنگی هم همین طور است، شاید هیچ لازم نباشد که عدهی عظیمی با کلی سر و صدا در یک جا اردو بزنند اما اگر عده کم و مدت نیز کوتاه باشد شاید اثرات خوبی داشته باشد.
کم کم میشود کار را دست خود مردم نقاط محروم داد. جایی که بیکاری بیداد میکند و نیروی غیر متخصص زیاد است این خیلی بهینه نیست که گروه و دسته بیاید برای آجر چینی و بنایی.
وبلاگ حاضر را از سال ۱۳۸۶ آغاز کردم. کوشیدم فهم خود را از دنیا و مافیها با رعایت انصاف و بدون تعصب بیان کنم. طبیعتاً در رفتار و گفتار بسیاری انسانها نکاتی هست که دستکم در ظاهر متناقض میرسد، پس اینجا هم از چنین تناقضاتی خالی نخواهد بود. صمیمانه خواهشمندم نظراتتان را با من در میان بگذارید.