۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دعوت به تقوا» ثبت شده است

تقوای انتخاباتی

یکی از معانی تقوای انتخاباتی این است که حتی به شوخی هم نگویی که فلانی «آدم» نیست، اگر ادعا می‌کنی شورای نگهبان را پذیرفته ای. نگویی او در خلاف مسیر خداست! اگر کسی در مورد تو ـ که مسلمانی و محبت اهل بیت در دل توست ـ این را بگوید، خوشحال می‌شوی؟

آخرش که چی؟ همگی جام مرگ را در خواهیم کشید. آیا معنای بصیرت این است که «یواشکی» افراد را تخریب کنیم؟

من مطلقاً ادعایی ندارم. چون ادعاهای زمینه‌ای افراد را ندارم.

۰ ۰ ۰ دیدگاه

برای انتخابات؛ عزیزم تقوا!

دموکراسی دینی هم آفاتی دارد. خلاصه، در نهایت نمی‌شود گفت که فلانی رأی‌اش حلال نیست! چون در همین یک جا هم که شده روی حرف مردم نمی‌شود حرف زد. درست یا غلط را کار نداریم، این تحمیلی است.

عزیزم رأی می‌آوری مبارک باشد! قانونی بودنش را هم شورای نگهبان نظارت می‌کند. اما رأی هم باید حلال باشد. حلال باشد یعنی اینکه تویش ویژه خواری نباشد! تویش رانت خواری نباشد. تویش سوسه آمدن نباشد! از حرام بعید است که بعداً حلال در بیاید! البته حلال بودن شرط لازم است مزید اطلاع. همان نماز که یک نخ غصبی یا حتی زمین غصبی باطلش می‌کند در این زمینه الگو است.

عزیزم بعید است که حرارت آه من در پولاد سرد تو اثر کند! اما من باید می‌گفتم. شما رشد می‌کنی به نفع شما. ما می‌پوسیم به ضرر ما. شما می‌روی به نفع شما ما می‌مانیم به ضرر ما. شما حافظه‌ات بد است به نفع شما ما حافظه مان خوب است به ضرر ما. اما ما حلال شما حرام.

برادری که بعداً شاید به صرفه باشد که ما را نشناسی! کیمیای کرسی همین است دیگر. من برای وظیفه‌ام می‌گویم شما برای غریزه‌ات است که نمی‌شنوی. این روند بریدن ریشه است. از تویش فساد در می‌آید ـ که مقدمه‌اش آغاز شده ـ عزیزم تقوا! به نفع شما.

حضرتتان سرش شلوغ است، ما حرفمان تمام شدنی نیست.

 

۰ ۰ ۱ دیدگاه


وبلاگ حاضر را از سال ۱۳۸۶ آغاز کردم. کوشیدم فهم خود را از دنیا و مافیها با رعایت انصاف و بدون تعصب بیان کنم. طبیعتاً در رفتار و گفتار بسیاری انسان‌ها نکاتی هست که دست‌کم در ظاهر متناقض می‌رسد، پس اینجا هم از چنین تناقضاتی خالی نخواهد بود. صمیمانه خواهشمندم نظراتتان را با من در میان بگذارید.