۳۰ آبان ۱۳۹۱ ، ۱۶:۳۲
مصطفی حسن پناه
تو چرا میجنگی؟
تو چرا میجنگی؟
ـ پسرم میپرسد
من تفنگم در مشت
کولهبارم در پشت
بند پوتینم را محکم میبندم
مادرم
آب و آیینه و قرآن در دست
روشنی در دل من میکارد
پسرم بار دگر میپرسد:
تو چرا میجنگی؟
با تمام دل خود میگویم:
تا چراغ از تو نگیرد دشمن
محمد رضا عبدالمکیان
وبلاگ حاضر را از سال ۱۳۸۶ آغاز کردم. کوشیدم فهم خود را از دنیا و مافیها با رعایت انصاف و بدون تعصب بیان کنم. طبیعتاً در رفتار و گفتار بسیاری انسانها نکاتی هست که دستکم در ظاهر متناقض میرسد، پس اینجا هم از چنین تناقضاتی خالی نخواهد بود. صمیمانه خواهشمندم نظراتتان را با من در میان بگذارید.