۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انتظار» ثبت شده است

تشریف نمی آورید؟

سال 92 می رسد کم کم به آخر هایش

آقا!

تشریف نمی آورید؟

ما لیاقت نداریم؟

پرونده مان سیاه است؟

می دانیم

خودمان را به ندانستن زده ایم

شرمنده ایم

اما

«در نامه‌ی ما سیاه رویان / امضای عنایت علی (ع) سبز» است

به جان پدر این امت قسمتان می‌دهیم

به جان آن دو کلمه‌ی نور

که خودت دست ما را بگیری

و بعد بیایی

ما تهی هستیم

جز حب علی (ع) چیزی نداریم

که آن هم هزار رنگ دارد

کار ما بالا گرفته است

تب شما را داریم

عمر ما دارد طی می شود

«نه کوششی» «نه صفایی»

خدا نکند بیایی و ما خجل باشیم

نه!

بیا

آبرویم را بریز

اما

دستم را بگیر

چه کنم

که تو و پدرانت را اهل ریختن آبرو ندیدم

اما

چه کنم

التهاب انتظار دانایان و پارسایان

در روح پر گناه من هم اثر دارد

شرمنده ام

اما جز دعا و بکاء سلاحی ندارم

سلاحم کند است

گناه زیاد دارم

بیا

دستم را بگیر

بیماری روحم را مداوا کن

بگذار

تا روحم

برای خاک مقدمت فدا شود

خاک مقدمت حکما مجرد تر است از

روح من زمینی

ای فاتح آسمان

بیا

دستت را بگذار روی دلم

عمرم فدای یک لحظه عمر تو

بنفسی انت و اهلی و مالی

شرمنده ام

ساکتم

لالم

خجلم

بیا

۱ ۰ ۰ دیدگاه

بال‌های شیعه

فرانسیس فوکویاما استاد رشتة اقتصاد سیاسی بین‌الملل و مدافع ارزشهای سیاسی غربی، سال‌ها پیش در نشست تل آویو که درباره موضوع شیعه شناسی تشکیل شده بود اظهار داشت‌:

 

" شیعه بسان پرنده‌ای دارای دو بال سبز و سرخ است. این دو بال پر قدرت او را به افقی دور دست می‌برد که تیر ما به آن نمی‌رسد! بال سبزش فرهنگ انتظار مهدی موعود است و بال سرخ اش شهادت طلبی که ریشه در کربلا دارد و شیعه را فناناپذیر کرده است ، این پرنده علاوه بر این دو بال دارای محافظی به نام ولایت فقیه است که آن را از حوادث خطرناک حفظ می‌کند"

خداوندا بغض و کینه‌ی انقلابی را از ما مگیر.

۰ ۰ ۶ دیدگاه


وبلاگ حاضر را از سال ۱۳۸۶ آغاز کردم. کوشیدم فهم خود را از دنیا و مافیها با رعایت انصاف و بدون تعصب بیان کنم. طبیعتاً در رفتار و گفتار بسیاری انسان‌ها نکاتی هست که دست‌کم در ظاهر متناقض می‌رسد، پس اینجا هم از چنین تناقضاتی خالی نخواهد بود. صمیمانه خواهشمندم نظراتتان را با من در میان بگذارید.