یارانه برای رایانه
معلوم نیست کدام فاضلی رایانه را جزو کالاهای لوکس قلمداد و ما را گرفتار کرده است! این دیگر چه جور الویت بندی است؟ الآن هر کس اگر بخواهد یک شرکت کشاورزی تأسیس و علوفه تولید کند هم به رایانه احتیاج دارد.
اصلاً بحث یارانه روی ارز نیست. بدیهی است که وارادات اقلام لوکس و تزیینی از جمله مبلمان و تمام تجهیزات اداری، لباس و منسوجات، شامپو و صابون، انواع نوشیدنی و شکلات و آبمیوه، لیف و سنگ پا و اسباب بازی و عروسک و کفش و چرم و خیلی اقلام دیگر که مشابه داخلی داشته باشند و درج هر کدام از آنها در اینجا داد یک طیف را در میآورد، باید ممنوع باشد تا اصلاً بحث نرخ ارز برای آنها طرح نشود.
اما رایانه چه سنخیتی با اقلام بالا دارد؟ مشابه داخلی دارد؟ به درد نخور و لوکس است؟ چرا ارز ارزان برای واردات آن وجود ندارد؟
انتقاد از وضعیت خودرو سازی در ایران؛ نه غر زدن، نه حدیث نفس!
---
ملّی:
داستان خودروی ملی که یاد دوستان هست. اول پژو پرشیا بود که بعد شد سفیر بعد شد پارس! همان پژو 406 فرانسوی با دل و جیگر پژو 405 و البته با رنگ و لعاب ملی!
بعدتر سمند آمد که به قول مجلهی گل آقای خدا بیامرز:
«به بادی جملهی اعضاش بند است
همان خودرو که نام آن سمند است
به تبلیغات ملی نام دارد
ولی در اصل made in England است»
پلت فرم های ایرانی هم که شاهکار بودند یعنی کسی باور می کرد بشود پراید را هم کرد خودروی ملی!
کامیون ملی کاوه هم که افتضاحش مملکت را گرفت!
با دو کلمه خیلی بازی شده متأسفانه یکی کلمهی خودکفایی یکی هم کلمهی ملی!
امسال که سال تولید ملی است باید تکلیف این داستان مشخص بشود!
---
کیفیت:
به راستی اگر خودروی ملی ما سال 79 زاده شده بود، اکنون وضعیت خودرو سازی ما این بود؟
اگر امروز مردم تندر 90 را می پسندند و آن را ترجیح می دهند به پژو 405 و خانواده اش، فنآوری خودرو سازی ایران خودرو و اعوان و انصارش نیست که رشد کرده بلکه این رنو است که از پژو محصول بهتری ساخته! که الحمدلله هیچ کدام زیر بیرق ایران خودرو و سایپا رشد نکرده اند.
---
سر مست از کاهش تولید و رکود اقتصادی:
غم انگیزتر داستان کسانی است که اتومبیل را خریده اند و از افزایش قیمت آن خوشحال هستند! که این خوشی نه از ثروت مند شدن است که همان میزان ارزش پول پایین آمده است بل متأسفانه این خوشی خوشی پایین تر رفتن فرو دستان و بالا رفتن اختلاف فقیر و غنی است.
----
آقای ایران خودرو!
به قول کاوهی آهنگر و از زبان حکیم فردوسی:
اگر هفت کشور به شاهی تو راست
چرا رنج و سختی همه بهر ماست!
پ. ن. از این هم تلگرافیتر بتوانیم، مینویسیم. وقت شمای با مرام که این وبلاگ را میخوانی، ارزش دارد.
پ. ن. 2: این خبر را که خواندم، به ذهنم رسید که قیمت حاشیهی بازار را می توان به قیمت کارخانه نزدیک کرد. قیمت کارخانه را که نمی توان به قیمت بازار نزدیک کرد! یعنی فقط در صورت افزایش عرضه و تحویل های فوری قیمت بازار به قیمت کارخانه نزدیک می شود و گرنه قیمت بازار همیشه از قیمت کارخانه گران تر است.
آیا قاچاقچی هستند؟ نیستند؟
در کشور ما، عمدهی لوازم الکترونیکی از خارج وارد میشود و این دو علت دارد:
یکی عقب افتادن ما از نظر فناوری داخلی
و دیگری عدم صرفه تولید داخل برای بسیاری از قطعات
در واقع سر ِ رشتهی این داستان در دست خارجیهاست. البته ما با اینکه این شرایط خوب هست یا نه ـ که خوب هم نیست ـ کاری نداریم. داستان بعد از این شروع میشود.
اگر ارز گران شود یا ارزان شود، وقتی در یک زمینه خاص تولید کننده داخلی نداریم ـ در واقع خیلی کم داریم ـ خیلی نگران ورشکستگی و رکود اقتصاد و هزار بدبختی دیگر نباید باشیم.
کل داستان هنوز مانده! باید بپذیریم که اگر واردات با ارز رسمی صورت میگیرد. در این میان یک نفر نا به کار است. یا دولت دروغ میگوید (که به هیچ عنوان طرفدار این نظریه نیستیم) یا وارد کنندهها دروغ میگویند یعنی از ارز دولتی استفاده میکنند و وانمود میکنند که به ارز بازار سیاه احتیاج دارند یا اینکه قاچاقچی هستند و ارز نقد (=ارز مناسب نقل و انتقالات غیر قانونی) لازم دارند.
ما به خاطر اینکه تحریم هستیم، ممکن است چند جا ارز نقد بخواهیم. اما موبایل که مشمول تحریم نیست. نمیتواند باشد چون در مورد لوازم الکترونیکی مصرفی، تولید کننده اگر نفروشد خیلی بیشتر ضرر میکند تا اینکه مصرف کننده نخرد و از این دست استدلال زیاد است که مثلاً اصلاً طرف مرض که ندارد بخواهد جوراب هم به شما نفروشد و اصولاً چه ربطی دارد؟
از طرفی در بازار کلی مجموعه هست که خیلی راحت کالایی را که آخر قاچاق هست به اسم گارانتی اصلی بفروشد! و خدمات خوب هم بدهد و من و شما بخریم، گران و احتمالاً برای آن قاچاقچیِ محتکرِ رنگِ نظارت ندیده دل هم بسوزانیم!
شما خواننده محترم هم اگر خودت یا دوست جون جونیات در صنف فوقالذکر (منظور صنف محترم فروشندگان لوازم الکترونیکی نیست) هستند، و خواستی اینجا به ما فحاشی کنی! یادت بیاورم که این طایفه هرگز ضرر نکردهاند که به اسم تحریم و دلار و هزار بهانه دیگر در هر شرایطی بیش از لیاقتشان پول در آوردهاند! و هرگز نظارت به اندازه کافی نبوده! و به لطایفالحیل خیلی کمتر از زحمت کشان دون پایه مالیات دادهاند! و آن هایی شان که فرنگ دیدهاند! به خاطر خدمت به من اینجا نماندهاند! بلکه مفتترین پولها را در میآورند!
اما چرا جمع بستهایم!؟ دلیل دارد بازاری که رقابتی نباشد به درد سوختن هم نمیخورد! جنس خرید خدا ماه پیش را با 70 درصد سود فروختن! کالای قاچاق یا غیر قاچاق را به همان قیمت قاچاق به مصرف کننده نهایی فروختن اسمش صنف و اتحادیه و بازار نیست! چاپیدن دسته جمعی* مردم ـ به عنوان موتور محرک و بدنه اصلی نظام ـ است یا خیلی ساده تر، «با کافران چه کارت؟ گر بت نمیپرستی!»
* دسته جمعی هم برای فاعل است هم روی مفعول.
وبلاگ حاضر را از سال ۱۳۸۶ آغاز کردم. کوشیدم فهم خود را از دنیا و مافیها با رعایت انصاف و بدون تعصب بیان کنم. طبیعتاً در رفتار و گفتار بسیاری انسانها نکاتی هست که دستکم در ظاهر متناقض میرسد، پس اینجا هم از چنین تناقضاتی خالی نخواهد بود. صمیمانه خواهشمندم نظراتتان را با من در میان بگذارید.