۸ مطلب در مهر ۱۳۹۲ ثبت شده است

آمد رؤسا را عوض کرد رفت!

امروز: آن مرد آمد! سر پرست شد! فحش خورد! با هماهنگی رئیسش، کار خودش را کرد! رؤسای دانشگاه‌ها را شبانه عوض کرد! کارش قانونی بود! چشممان کور!

دید به خودش رأی نمی‌دهند! رفت کنار رفیقش بیاید!

دیروز: احمدی نژاد، نامه‌ی کتبی نوشت برای تغییر رؤسای دو دانشگاه، پدرش را در آوردند! برای تغییر رئیس دانشگاه علوم پزشکی تهران، مجبور شد وزیر عوض کند! پدرش را در آوردند!

این است عدالت افکار عمومی در ایران امروز!

۱ ۰ ۱ دیدگاه

بیانات رهبری در دیدار با نخبگان جوان

هفدهم مهر 92

رهبر معظم انقلاب در دیدار با نخبگان جوان:

...

باید هر سال شاهد صدها پروژه‌ى تحقیقاتىِ سفارش شده - البتّه سفارشهاى داخلى - در دانشگاه‌ها و مراکز علمى باشیم. امروز هم یکى از نقاطى که به نظر من خیلى نقطه‌ى ضعف است - خیلى از جوانها و اساتید و مانند اینها هم گاهى میگویند - کار علمى به دنبال سفارش خارجى [است‌]، کارى نیست که کشور به آن احتیاج دارد؛ نمیخواهم من به طور کلّى منع کنم، امّا اینکه شما اینجا بنشینید کار علمى و تحقیقاتى بکنید براى نیازى که فلان دستگاه علمى دنیا یا فنّاورى دنیا پیدا کرده و با قیمت ارزان این را از شما میگیرد، این هنر نیست؛ باید نگاه کنید ببینید نیاز داخلى چیست، این کار تحقیقاتى شما - بخصوص در مقطع دکترى و مقاطع بالا - به درد کجاى کشور میخورد، کدام خلأ را در داخل کشور پر میکند.
 بنابراین یک مسابقه‌ى جدّىِ بزرگ در نوآورى - یک مسابقه‌ى به معناى حقیقى کلمه، چه در علوم، چه در فنّاورى - باید واقعاً به وجود بیاید. در این پایان‌نامه‌ها - بخصوص مقطع دکترى - یکى از چیزهایى که به طور قطع باید مورد توجّه باشد، نکته‌ى نوآورى است؛ نشان داده بشود که نوآورى در اینجا کجا است؛ و این ملاک ارزیابى باشد، ملاک امتیازدهى بشود. بنیاد ملّى نخبگان باید با جدّیّت کار کند، محیط نشاط علمى فراهم بشود؛ اگر این شد، متخصّص ایرانىِ ساکن خارج هم شوق پیدا میکند بیاید؛ جوانِ با استعداد ایرانى هم شوق پیدا میکند که در خانه و کاشانه‌ى خود بماند و براى خدمت به کشورش کار بکند.
 یک نکته‌ى اساسى و مهمّى هم در اینجا وجود دارد و آن نکته‌ى تقوا و پرهیزگارى است. جامعه‌ى نخبگانىِ ما - دخترها، پسرها، جوانها عموماً؛ اساتید آنها - در سایه‌ى تقوا و پرهیزگارى و پاکدامنى و توجّه به خدا توانایى‌هایشان مضاعف خواهد شد، توانایى‌هایشان مضاعف خواهد شد، پیشرفتهایشان آسان خواهد شد. شماها یکى از بزرگ‌ترین امتیازاتى که دارید، صفاى جوانى است؛ این چیزى است که همیشه با انسان نمیماند.
در دوران جوانى صفا و نورانیّتى وجود دارد که جلب رحمت الهى را براى انسان آسان میکند؛ و اگر خداى متعال راه را براى انسان آسان کند - فَسَنُیَسِّرُهُ لِلیُسرى‌ -(۵) براى آسان شدن کار و هموار شدن کار به انسان کمک کند و مقدّمه را فراهم بکند، انسان خیلى راحت‌تر به اهداف دست پیدا خواهد کرد. تقوا و پاکدامنى و ایمان و صفا و نورانیّتى را که در شما هست - که زمینه‌ى معنویّت است - قدر بدانید و از خداى متعال بخواهید که به شما کمک کند و به کشورتان کمک کند، ان‌شاءالله بتوانیم به نقطه‌هاى مورد آرزو براى کشور و ملّتمان برسیم. بنده هم که همه‌ى شماها را همیشه ان‌شاءالله دعا خواهم کرد، کمااینکه تا حالا هم دعا میکردم.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته‌

مرجع: http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=24176

۰ ۰ ۰ دیدگاه

آیا کروبی شربت غلیظی از بصیرت بود؟

سال 88
مناظره‌ی تلویزیونی کروبی و احمدی‌نژاد
حدیث مفصل را از آن مجمل پر رنگ شده بخوانید!

....
مهدی کروبی گفت: شما آمار و اطلاعات را همین طوری می فرمایید، من هم می گویم گروهی بنشینند درباره این ها بحث کنند تا ببینند چطور است.
 
نامزد دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری خطاب به آقای احمدی نژاد افزود: شما آماری می دهید که انگار گلستان شده است.
 
وی گفت: کارشناسان می گویند بیکاری افزایش یافته است، همه اطلاعات و آماری که شما می دهید کارشناسان برعکس آن آمار و اطلاعات را می گویند، چه کار کنیم که واقعیت معلوم شود.
 
کروبی افزود : آقای احمدی نژاد شما به من می گویید انقلابی هستید، من آدم انقلابی هستم همان انقلابی، با همان سوابق و همان خط امامی هستم، این وضع را مصیبت می دانم و به صراحت می گویم خط انحرافی و کجی که با امام مشکل داشت الآن شما را هدایت می کند، من صریح و روشن و آشکار به شما عرض می کنم.
 
نامزد دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در ادامه مناظره گفت: "جمهوری اسلامی ایران" این سه کلمه امام (ره) است؛ جمهوریت را که برایش محدودیت قائل شده اند شما چرا از این همه آدم هایی که عدم صلاحیت شدند دفاع نکردید ، شما مجری قانون اساسی هستید، شما رئیس جمهور هستید اما دو هزار نفر را رد صلاحیت کردند.
...
به نقل از راسخون
http://www.rasekhoon.net/news/Show-35508.aspx
۱ ۰ ۰ دیدگاه

ایران با سه آبادی!


تا نیم قرن آینده ـ کمی هم کم و زیاد

تمام جمعیت ایران در شهر‌های تهران، قزوین و قم متمرکز می‌شود

کرج را ننوشتیم

چون توسط تهران بلعیده خواهد شد

درست مانند مار پیتونی که تمساح را ببلعد!

بقیه ی کشور بیابانی لم یزرع خواهد بود

که به ازای هر کیلومتر مربعش

به زور شاید یک سرباز پیدا بشود

تمام آب از تمام کشور مکیده و به این سه آبادی رسانده می‌شود

تمام غذا از خارج از ایران می‌آید

جنوب کشور را کلاً سپرده ایم دست خارجی‌ها

نفت را ببرند

غذا و فشن و اینترنت را

به ما خیکی‌های مرکز نشین بفروشند

امیدوارم حرف‌هایم تماماً خواب‌های پریشان باشد

و کسانی پیدا شوند

که ماده و انرژی را

مثل آدم در کشور توزیع کنند

که محتاج انفجار ابرنواختری نشویم!

۱ ۰ ۱ دیدگاه

باقر العلوم


مظلومیت تو بیشتر برایم معلوم شد

وقتی «باقر العلوم» را جستم

و به جای سیره و سخن تو

تماماً دانشگاه و مدرسه و پژوهشکده یافتم

قبرت هم که در محاصره‌ی گرگ‌ها است

شب شهادتت

همه سر از مکه بر آورده‌اند

--

یا وجیهاً عند الله اشفع لنا عند الله

۱ ۰ ۰ دیدگاه

سیم کلاچ

سیم کلاچ پاره کردن هم، یک وقت هایى صفای خودش را دارد.
۰ ۰ ۲ دیدگاه

مرغ دلم

مرغ دلم راهى قم می شود
در حرم فاطمه گم می شود
۱ ۰ ۱ دیدگاه

شهدا و پرهیز از رانت

به نقل از

http://farsnews.com/newstext.php?nn=13920605001278


افشین آبشناسان، فرزند ارشد شهید آبشناسان نیز اظهار داشت: در اولین سال‌های جوانی و در آغاز مراحل رشد فکری و عقلانی خود، با پدیده انقلاب اسلامی مواجه شدم. پس از پیروزی انقلاب نیز با تمام وجود در خدمت انقلاب اسلامی و دفاع از مظلومین و محرومین بود. زمانی که استکبار جهانی جنگ را بر ملت ما تحمیل کرد، پدرم به همراه سایر رزمندگان به جبهه رفت و تا زمانی که شهید شد، مردانه و باایمان در صف اول نبرد حضوری فعال و مؤثر داشت.

وی به بیان خاطره‌ای پرداخت و گفت: یادم می‌آید وقتی که تحصیلات متوسطه‌ام را به پایان بردم، قصد کردم به سربازی بروم و این موضوع را با پدرم در میان گذاشتم و او نیز مرا تشویق به خدمت کرد. بعضی از دوستان و آشنایان انتظار داشتند پدرم ترتیبی بدهد که من در جای راحتی خدمت کنم و این مطلب را با او در میان گذاشتم، اما پدرم به هیچ وجه با این امر موافق نبود و از من خواست که مثل سایر افراد، داوطلب بروم و ثبت‌نام کنم و هرجا که مقرر شد به خدمت بپردازم. من هم همین کار را کردم و در نتیجه قرعه‌کشی، مأمور خدمت در نیروی دریایی شدم.

مادرم این مطلب را به پدرم اطلاع داد و او در حالی که نفسی به راحتی کشید گفت: الحمدلله که در نیروی دریایی از من دور و متکی به خود خواهد بود. پدرم نگران بود مبادا من به نیروی زمینی بروم و به او نزدیک باشم و به قول خودش مایه دردسر او بشوم. به هر حال در بندرعباس مشغول انجام وظیفه بودم که خبر آمد باید در اسرع وقت به تهران بروم. من بدون آنکه علت را بدانم عازم شدم اما پیش خود فکرهایی می‌کردم و احتمالاتی را می‌دادم تا آنکه درون هواپیما و از طریق روزنامه مطلع شدم پدرم شهید شده است.

من حالا فهمیده‌ام که راه رستگاری، گام نهادن در خط ولایت فقیه و گردن نهادن به اوامر امام و اعراض کردن از منکراتی است که ایشان نهی می‌فرمودند.

۰ ۰ ۰ دیدگاه


وبلاگ حاضر را از سال ۱۳۸۶ آغاز کردم. کوشیدم فهم خود را از دنیا و مافیها با رعایت انصاف و بدون تعصب بیان کنم. طبیعتاً در رفتار و گفتار بسیاری انسان‌ها نکاتی هست که دست‌کم در ظاهر متناقض می‌رسد، پس اینجا هم از چنین تناقضاتی خالی نخواهد بود. صمیمانه خواهشمندم نظراتتان را با من در میان بگذارید.