۳ مطلب در اسفند ۱۳۸۷ ثبت شده است

تب پاچه‌خواری پاشویه می‌خواهد

 

در قدیم در دربار پادشاهان شرق، افرادی بودند که تنها فعالیتشان مجیزگویی شاه بود و هرآنچه که خوشایند او بود را در حضور وی و برای رضای خاطر او به زبان می‌آوردند و از این تعریف و تمجید هدفی نداشتند جز امرار معاش و اگر احیانا شخصی کارش به گوشه چشم و اشاره ابروی قبله عالم وابسته بود به این فرد مراجعه می‌کرد تا وی گره از کار فرو بسته او بگشاید و او با گفتن جملات زیبا و تهییج شاه سبب‌ساز برآورده شدن آن خواسته و اجابت نیاز آن شخص می‌شد. اما این ماجرا متعلق به عهد قدیم است و قاعدتا این افراد دیگر نباید وجود داشته باشند و علی‌القاعده نسل‌شان باید منقرض شده باشد، اما این‌طور نیست. در قدیم این افراد فقط در دربار پادشاهان یا رده‌های بالای اجتماع دیده می‌شدند اما امروزه در تمام جامعه پراکنده‌ و از صدر تا ذیل را احاطه کرده‌اند.نیاز به تملق و چاپلوسی، نیازی کاذب و خودساخته در آدمی است که معلول شرایط نامتعادل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و روانی در جامعه است. این رفتار منفی از نیاز افراد جامعه به توجه دیگران،‌کسب مقام، پول، امکانات ویژه و ... (که عمدتا ناحق هم هست) سرچشمه می‌گیرد. فرهنگ عباسی، جامعه‌شناس درباره رسوخ چاپلوسی به تمام ابعاد اجتماع می‌گوید: «وقتی در جامعه‌ای نیاز اقتصادی اصلی‌ترین نیاز فردی باشد، تمام اهداف و اعمال افراد در هر زمینه‌ای در جهت برآوردن این نیاز خلاصه می‌شود. شیوه‌های گزینش شغلی، آموزشی، اعطای مزایای اجتماعی و... موجب مریض شدن جامعه می‌شود چرا که در این صورت این افراد برای تامین نیازهای خود متوسل به تظاهر، تملق و چاپلوسی برای خوشایند مقام بالاتر می‌شوند که همین امر سبب می‌شود فرد، شخصیت دوگانه‌ای را از خود بروز دهد.» در جامعه‌ای که همه یا بخش اعظم نیاز افراد تنها از طریق دولت تامین می‌شود فرد نیازمند به کار، شغل و تحصیل در جهت جذب آن به هر تلاشی دست می‌زند و برای کسب رفاه بیشتر از طریق روابط و نادیده گرفتن ضوابط و به هیچ گرفتن قوانین به هر شیوه و روشی متوسل می‌شود. چنانچه در جامعه‌ای دولت ملاک اشتغال و به‌کارگیری افراد و اعطای خدمات و تحصیل و... را گزینش‌های پیچیده قرار دهد و افراد برای برطرف ساختن نیازمندی‌های خود می‌کوشند که خود را با ملاک‌های وضع شده آن جامعه تطبیق دهند حتی اگر آن عقیده یا ملاک خلاف عقاید شخصی‌شان و مغایر با تمایلات فردی و درونی آنها باشد و چون این ملاک‌ها در بیشتر موارد جبری است و نه خودخواسته، منجر می‌شود که فرد فقط در آن برهه و آن موقعیت خاص گرایش به آن روش را از خود بروز دهد و با دور شدن از آن محیط به قالب اصلی و حقیقی خود فرو رود و گاهی این امر سبب ایجاد رفتارهای کاملا متضاد در فرد می‌شود. سپس برای رسیدن به مقصود خود هرچه بیشتر به رفتارهای متملقانه و چاپلوسانه متوسل می‌شود و برای جلب رضایت مقام بالاتر خود به هر کاری دست می‌زند. برای این افراد همیشه اهداف، وسیله را توجیه می‌کند. تعریف و تمجید و مجیزگویی مقام بالاتر «کاردرکن» مد روز است! این جمله را مدیرعامل یک شرکت خصوصی گفت و در ادامه افزود: زیردست من تملق مرا می‌گوید و زیر دست او مجیز او را و من تملق کارمند فلان اداره را و آن کارمند دون‌پایه اگر کارش گیر مقام بالاتر باشد مجیز آن مقام را می‌گوید تا کارش راه بیفتد و ... این رشته سری دراز دارد! وی معتقد است که این روزها اگر صاف و ساده و صادق باشی و با دیگران بی‌شیله پیله رفتار کنی هرگز به خواسته‌های برحق خود نمی‌رسی. جامعه‌ای با این خصوصیات تاب تحمل انتقاد را ندارد و افراد چاپلوس را تقویت می‌کند و کارکرد بازدارنده‌ای ندارد. متاسفانه این مساله موجب بروز دیگر رفتارهای ناهنجار و ضداجتماعی می‌شود. جاسوسی از دیگران به نفع خود برای مقام بالاتر، اشاعه غیبت، تهمت و افترا که از مصادیق امور غیراخلاقی است، در حقیقت به منزله «پا روی شانه دیگران گذاشتن» برای انتفاع فردی و استفاده شخصی از منابع موجود است و مصالح اولیه این رفتارها را فراهم می‌سازد و جامعه را به سمت انحطاط اخلاقی سوق می‌دهد و اصطلاحا «زیرآب‌زنی» و «پاچه‌خواری» همه‌گیر می‌شود و افراد تازه وارد به این سیستم اگر نتوانند خود را با شرایط حاکم بر محل کار وفق دهند از چرخه روابط بین فردی به سادگی و بدون در نظر گرفتن جایگاه،‌ تحصیلات، توانایی‌ها و استعدادشان کنار گذاشته می‌شوند، اما آنچه در این بین حائز اهمیت است این است که توجه به این مهم می‌تواند مانع همه‌گیر شدن این ناهنجاری شود.گاهی مدیریت این موضوع را تشدید می‌کند و سبب افزایش تملق، کاهش عزت نفس و فراوانی ارتشا می‌شود. سیستم، نقدگریز می‌شود و رویکردهای مثبت به سمت فرد متملق می‌چرخد و تعریف و تمجید از مقام بالاتر(به آن‌گونه که خود به آن معتقد نیستند) بشدت افزایش می‌یابد و افراد هرچه زبان چرب و نرم‌تری داشته باشند به همان نسبت از میزان امکانات بهره می‌برند. تنها راه درمان چنین جامعه‌ای، بی‌توجهی «کامل» به متملقان است و تغییر سیستم‌های مدیریتی می‌تواند مفید واقع شده و سبب ترمیم وضع موجود شود

 

از شماره ۹۴ وطن امروز

۰ ۰ ۰ دیدگاه

وطن امروز

روزنامه ی وطن امروز را به صورت پی دی اف کامل می توانید بخوانید

ارزیابی نکنیم که حالا این ها جنگولک بازند یا نه دیگه بسیجی مخلصند و اینها

آره منم نمی دونم

منم مثل بقیه

نه باند کسیم

نه فریب کسی رو می خورم

مثل همه، من هم روزنامه ی خودم رو می خونم. گیریم که حالا جنگولک باز درومدن خوب به جهنم

مثل این همه دیگران که جنگولک باز بودن و ملت دیر فهمیدن

اگه اینا هم جنگولک باز باشن دیگه شاخ که در نمی آریم!

۰ ۰ ۰ دیدگاه

روز مهندس

سلام

دوستان جان

انقلابیون متخصص ایران

مهندسین شرافتمند و با وجدان

غرندگان همچو شیران

دلیر پسران و دلیر دختران

روز مهندس مبارکتان

۰ ۰ ۰ دیدگاه


وبلاگ حاضر را از سال ۱۳۸۶ آغاز کردم. کوشیدم فهم خود را از دنیا و مافیها با رعایت انصاف و بدون تعصب بیان کنم. طبیعتاً در رفتار و گفتار بسیاری انسان‌ها نکاتی هست که دست‌کم در ظاهر متناقض می‌رسد، پس اینجا هم از چنین تناقضاتی خالی نخواهد بود. صمیمانه خواهشمندم نظراتتان را با من در میان بگذارید.