عکسهای زیر و عمدهی توضیحات آنها را اخیرا در theguardian.com دیدم. عکسها توسط عکاس آلمانی Casey Hugelfink گرفته شده اند و پس از سالها با برنامه Camera+ در آیفون پرداخته شده و به تازگی منتشر شدهاند. دوربین مورد استفادهی این عکاس 35mm Olympus OM است. او میگوید:
«من با یک ایرانی ازدواج کرده بودم و ما یک فروشگاه صنایع دستی در مونیخ داشتیم. برای همین ما ارتباطاتی با بازرگانان در بازار اصفهان داشتیم و من بارها بین سالهای 1980 و 1989 از ایران دیدن کردم. ما دیدارهای خانوادگی زیادی نیز داشتیم، با این همه من هرگز در ایران زندگی نکردم.
من حقیقتاً ایران و مردمش را دوست دارم. سالهای جنگ زمان سختی بودند و من کوپنهای ارزاق، خاموشیهای شبانه و درگذشتها در هر خانوادهای را به یاد میآورم. این اتفاقها به تدریج محو میشوند و چیزی که باقی میماند عشق و اشتیاق قوی مردم برای حمایت از همدیگر است.»
ششم اوت (آگوست) 1980، عکاس: Casey Hugelfink
یک مدرسه در اصفهان در ماه رمضان. معمولا خانمها را راه نمیدادند. اما نگهبان گفت که استثنا قایل میشود زیرا در آن زمان محصلان خواب بودند. اینگونه بود که من توانستم یک نگاه سریع به آن جا بیاندازم.
یک نانوایی در یافت آباد که در آن زمان روستایی در جنوب تهران بود. نهم نوامبر 1982، عکاس: Casey Hugelfink
اسبهای وحشی در یک منطقهی حفاظت شده نزدیک بندر انزلی که فقط با قایق قابل دسترس بود. پانزدهم اوت (آگوست) 1980، عکاس: Casey Hugelfink
امام زاده داوود در رشته کوه البرز نزدیک تهران، عکاس: Casey Hugelfink
بازار تجریش در شمال تهران. هفدهم نوامبر سال 1982، عکاس: Casey Hugelfink
علمی در یافت آباد، علمها در اصل برای جنگ بودند تا به عنوان چیزی شبیه پرچم حمل شوند. اما در ایران قرن 17 ام کمکم در مراسم مذهبی استفاده شدند نه توسط جنگ جویان بلکه توسط محبان. نهم نوامبر سال 1982 عکاس: Casey Hugelfink
رژه رفتن به میدان نبرد (بالا) و بازگشت از میدان نبرد (زیر) مطمئن نبودم میتوانم عکسهایی مانند اینها بگیرم که جنگ و مرگ را عریان نشان میدهند [جملاتی با تشخیصم حذف شده است، مترجم] اما احساس ضرورت کردم که این عکسها را بگیرم. عکاس: Casey Hugelfink
بازگشت از نبرد. عکاس: Casey Hugelfink
مسجد تجریش، هفدهم نوامبر 1982، عکاس: Casey Hugelfink
زنان فوتبال بازی میکنند. در پیامی خطاب به غرب: بله ما محجبه هستیم، مذهبی هستیم و به انقلاب اسلامی بله گفتیم. اما به هیچ عنوان oppresses نیستیم از زندگی لذت میبریم و فوتبال بازی میکنیم. عکس از Casey Hugelfink.
زمین بازی بچهها در رشت، عکاس: Casey Hugelfink
بازار کتاب در قم، عکاس: Casey Hugelfink
بندر انزلی، عکاس: Casey Hugelfink
بندر انزلی، عکاس: Casey Hugelfink
خیابانی در یافت آباد. خانوادهی همسرم در آن جا یک منزل تابستانی داشتند که باغی بزرگ در آن بود با درختان میوه از هر نوعی که روی زمین میروید. جای قشنگی بود. امروز توسط شهر تهران بلعیده شده است و دیگر باغی وجود ندارد. عکاس: Casey Hugelfink
درویشی در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) عکاس: Casey Hugelfink
ماسوله، شهرکی در غرب گیلان، عکاس: Casey Hugelfink
خیابانی در ماسوله، غرب گیلان، 26 مارس 1989، عکاس: Casey Hugelfink
خیابانی در ماسوله که اخیرا در شبکهی اسپانیایی زبان جمهوری اسلامی نشان داده شد. عکاس: Casey Hugelfink
قطع برق در یافت آباد. باغ خانوادگی یک سیستم آبیاری مصنوعی داست که توسط یک مهندس آلمانی در قرن 19 ساخته شده بود. در طول جنگ ایران و عراق روزهای زیادی بود که آب و برق قطع بود. مجبور بودیم ظروف را در استخری که آب باقی مانده در آن جمع میشد بشوییم. 10 نوامبر 1982، عکاس: Casey Hugelfink
عکاس در قم با دو فرزندش و یک دوست عکس از Casey Hugelfink
کوچه رضایی نزدیک بازار تهران. 13 نوامبر 1982. عکس از Casey Hugelfink
دیدگاهها (۳)
کبوتر سپید
۲۳ اسفند ۹۳ ، ۲۱:۱۱
faezeh
۲۶ اسفند ۹۳ ، ۱۱:۲۹
یک آشنا
۱۲ فروردين ۹۴ ، ۱۴:۱۶