لقمه‌های راز

لقمه‌های راز

این دهان بستی دهانی باز شد         تا خورنده‌ی لقمه‌های راز شد
لب فروبند از طعام و از شراب              سوی خوان آسمانی کن شتاب
گر تو این انبان ز نان خالی کنی          پر ز گوهرهای اجلالی کنی
طفل جان از شیر شیطان باز کن         بعد از آنش با ملک انباز کن
چند خوردی چرب و شیرین از طعام؟    امتحان کن چند روزی در صیام
چند شبها خواب را گشتی اسیر؟       یک شبی بیدار شو دولت بگیر


مولوی

۰ ۱
۲ دیدگاه

دیدگاه‌ها (۲)

کبوتر سپید

۲۱ تیر ۹۲ ، ۱۹:۱۰
بعضی از سروده ها ناخودآگاه نوستالژیکن و آدم رو می برن به لحظه هایی که  قبلا" شنیده شدن. خواه در همون شرایط خاص شنیده بشن خواه در ماه ها و زمان های دیگه! 
 نمازو روزهاتون قبول
فراوان محتاجیم به دعا

مهدی ادیب

۲۷ تیر ۹۲ ، ۱۸:۱۳

دعات میکنم، دعام کن! [چشمک!]

نماز و روزه هات قبول باشه برادرم

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

وبلاگ حاضر را از سال ۱۳۸۶ آغاز کردم. کوشیدم فهم خود را از دنیا و مافیها با رعایت انصاف و بدون تعصب بیان کنم. طبیعتاً در رفتار و گفتار بسیاری انسان‌ها نکاتی هست که دست‌کم در ظاهر متناقض می‌رسد، پس اینجا هم از چنین تناقضاتی خالی نخواهد بود. صمیمانه خواهشمندم نظراتتان را با من در میان بگذارید.