زندگی کوتاه است
و خیلی زود جام مرگ را در خواهیم کشید
یکان یکان و دوگان دوگان
زودتر از آنچه میپنداریم
تبدیل میشویم به یک پندار
در ذهن آیندگان
که شاید «فاتحه» ای نثارمان کنند
خانهشان آباد
مرگ نزدیک است
تماماً حیات است که بنابر تصور عمومی، در چشمان یک کودک تازه متولد شده موج میزند
اما شاید صدای مرگ است
که به گوش او میرسد
وقتی که در خواب ناگاه تکان میخورد
صدای مرگ را همگی
کم و بیش
شنیدهایم
یاد مرگ، چه خوب است که همیشگی و دائمی باشد
تا انسان همیشه یک قلب «رقیق» و «لطیف» داشته باشد
و یا اگر به هر علتی «پیش از موعد» و با یک دستور العمل «آپ گرید شده»
به ملاقات پروردگارش رفت
خیلی یکه نخورد
و چه بسا
که پیشتر آماده شده باشد
و «سبکزاد» به آخرین سفرش برود
با خود بگوید
«در مقصد همه چیز هست»
و خیلی هم «بیراه» نگفته باشد
و بتواند پیش پروردگار خودش
سر سفرهی اهل بیت بنشیند
و «غریبی» نکند
دیدگاهها (۳)
مهدی ادیب
۱۰ تیر ۹۲ ، ۲۲:۰۷
سیدسروشمهدی مویدی
۱۳ تیر ۹۲ ، ۰۱:۵۰
زندگی کوتاه است
و به زودی همه جامی که لبالب شده از مرگ، بخواهیم کشیدن در کام
یک به یک یا دو-دو
زودتر از همهی آنچه که میپنداریم
شود این پهنهوجود من و تو، یک پندار
در پس ذهن کسانی که ز پس میآیند
که مگر «فاتحه»ای بفرستند
خانههاشان آباد
مرگ بس نزدیک است
و در انظار عموم
این شور
به تمامی ز حیات است که در عمق دو چشمان ظریف کودک
کودک تازه رسیده
جزر و مد میکند و موج به پا میدارد
لیکن
شاید آن غلت و تقلّا و تکانی که به ناگاه
میان شب و در خواب از او میبینیم
اثر زمزمهی مرگ لطیفی است که در گوش چپش خوانده شده
همگی زمزمهاش را
کم و بیش
دیده و بلکه چشیدیم
و چه خوب است که این نقش و این مزّه و این یاد
همیشه
دائم
تا ابدآباد
همره آدم، هر دم باشد
تا که قلبش
شود از «رقّت» و «لطف»ی ازلی مالامال
یا اگر بر اثر حادثهای «پیش از موعد»
با اجلی در تعلیق
به ملاقات خداوند روَد
نخورَد یکه زیاد
چه بسا
پیشتر بار سفر بسته، گشوده
«سبکزاد»
مهیای «حضر» گشته و گوید با خود:
"در آن مقصد محضر
در آن مبدا عالم
همه چیز است فراهم"
و نباشد سخنش پُربیراه
بتواند شاید
عند ربّه
بنشیند سر خوان نعمات و برکاتی همه از آل الله
و «غریبی» نکند
***
خدا خیرت بده رفیق.
التماس دعا.
انشاءالله که خدا آخر و عاقبت همهمون رو ختم به خیر کنه.
توکلی
۲۳ تیر ۹۲ ، ۰۶:۴۴